نمایش پست تنها
قدیمی 18-04-2011, 09:19 AM   #1
Magnum
(کاربر طلایی)
 
Magnum آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Mar 2011
نوشته ها: 512
Pencil در مورد شکار و مخالفان آن


سخنی با شکارچیان




این روزها بحث مخالفت با شکار داغ شده است. تنها کاری که از دست ما بر می آید اطلاع رسانی درست در مورد شکار و فلسفه آن به کسانی است که به دنبال نظریات و دیدگاه های منطقی در این زمینه هستند.

اغلب مخالفان شکار, این کار را معادل کشتن می دانند. با این رویکرد, محق جلوه دادن عمل شکار, کاری است بس مشکل. بسیاری از مردم فکر می کنند که شکارچی موفق کسی است که بتواند بهتر بکشد. متاسفانه آنها درک نمی کنند که مقوله شکار, جدای از کشتن است. آنچه که این بحث را دستخوش پریشانی می کند, این واقعیت است که یک شکارچی, 99 درصد وقت خود را صرف حیات وحش و طبیعت می کند. ولی مخالفان به این مساله توجهی نداشته و صرفا به بزرگنمایی قسمت ناچیزی از کار شکارچی که همانا کشتن حیوان است, می پردازند و با استفاده از این بزرگنمایی, کارهای پسندیده شکارچی را نادیده می گیرند.

شکارچیان باید یاد بگیرند که به دیگران نشان دهند آنها بیش از سایر مردم به طبیعت توجه دارند. آثار مثبتی که یک شکارچی بر روی طبیعت به جای می گذارد, بسیار بیشتر از آثار منفی آن است. هرگاه سخن از خطر انقراض برای حیوانی به میان می آید, این شکارچیان و طبیعت مردان واقعی هستند که بیشترین واکنش را نشان می دهند.

مخالفان شکار اغلب با گفتن این دو عبارت که " کشتن حیوانات ظلم است" و یا " کشتن ورزش نیست" بر روی مخاطبان خود تاثیر می گذارند.

در مورد عبارت اول باید گفت که اظهار این مطلب از سوی کسانی که گیاه خوار نیستند, و یا کسانی که به فروشگاه کفش می روند و کفش چرم و یا کاپشن چرم می خرند و از زیبایی آنچه که خریده اند, لذت برده و تعریف می کنند, پای آنها را از معرکه کشتار حیوانات بیرون نمی کشد. اگر کشتن حیوانات ظلم است, این افراد نیز به اندازه شکارچیان و قصابان, دراین عمل ظالمانه! مشارکت داشته و در حقیقت این زنجیره را تکمیل می کنند.

و اما در مورد کسانی که کشتن را ورزش نمی دانند باید گفت که کاملا حق با آنها است. کشتن هرگز یک ورزش نبوده, نیست و نخواهد بود. اما شکار ورزشی است که فقط قسمت کوچکی از آن کشتن است. در واقع, تمام وقت یک شکارچی, صرف بررسی و تماشای رفتار حیوانات مورد علاقه اش و یادگیری در مورد نحوه زندگی و محیط زیست آنها می شود. به عبارت دیگر, شکار یک رفتار طبیعت مدار هدفمند است.

درک اینکه که چرا شخصی شکار می کند, شاید مهمترین قسمت این بحث باشد. اگر یک شکارچی دلیلی برای شکار نداشته باشد, اعتبار سایر شکارچی ها را نیز زیر سوال می برد و این دقیقا پاشنه آشیل شکارچیان است. ایجاد تعادل اکولوژیک و کنترل جمعیت حیواناتی که جمعیت آنها رو به افزایش بیش از حد است,اگرچه دلیل خوبی برای شکار است, ولی برای توجیه شکار, کاملا راضی کننده نیست و اساس مخالفت با شکار, درست از اینجا شروع می شود.

ممکن است مخالفان جدی شکار, از خوردن گوشت خودداری کرده و یا از محصولات چرمی استفاده نکنند. افراد سرسخت تر, ممکن است حتی ازمصرف محصولات آرایشی بهداشتی با پایه حیوانی و یا دارویی که پروسه آزمایش و تایید آنها بر روی انواع حیوانات انجام شده است نیز, پرهیز کنند. اما آیا باز می توان پای آنها را از ستمی که بر حیوانات می رود ! بیرون کشید و گناهکار ندانست؟ خیر

اگر به محیط اطراف خود نگاه کنید (مثلا به همین کامپیوتر جلوی چشمتان) می بینید که بسیاری از قطعات مصرفی, پلاستیکی بوده و طبعا از نفت و مشتقات آن تهیه شده اند. عدم تجزیه مواد پلاستیکی در طبیعت, نشت مواد نفتی به محیط زیست, باران های اسیدی و موارد بسیاری از این دست را می توان مثال زد که آثار آنها بر روی محیط زیست و حیات وحش, بسیار مخرب تر و زیانبار تر از شکار می باشد. پس همانطور که می بینیم همه ما انسانها به نحوی در تخریب محیط زیست و حیات جانوران دست داشته و کس را نمی توان بیگناه دانست. نخوردن گوشت, نپوشیدن چرم و بد و بیراه گفتن به شکار چی ها, چیزی از گناه دیگران کم نمی کند و مثل آن, مثل قسم حضرت عباس و دم خروس است.

ما شکارچیان باید یکدیگر را حمایت کنیم و این نکته را از یاد نبریم که شکار به شیوه قانونی, حق ماست. سعی کنیم با بالا بردن اطلاعات خود از طبیعت و نحوه حفظ آن و انتقال تجربیات خود به دیگران و بخصوص فرزندانمان, سهمی در نجات طبیعت فراموش شده و پر از زباله این مرز و بوم داشته باشیم.

Magnum آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول