تفنگ بهانه است، حتي براي شكارچي!!!
یادت باشه اول فرهنگ بعد تفنگ !!! تفنگ تو را به بيابان ميكشد. به كوه، به جنگل، شكار و طبيعت، زيباترين تفريح است. زندگي را دقيق مي كند، ذهن را دقيقتر. شكار رنگ، شكار سكوت، شكار هياهو، شايد تفنگ بهانه است، حتي براي شكارچي. كبوتر، كبك، مرغابي يا كل و قوچ. اسم اينها را هم ميگذاريم شكار. شكارچي هم كه شديد باز هم تفنگ بهانه است. براي شكارچي كشتن مهم است، طبيعت و شكار، مهمتر. تفنگ و شكار تكليف را بايد از همين ابتدا روشن كنيد. شكار پرنده متفاوت است با شكار بزرگ. هر يك تفنگ مخصوص به خودش را ميخواهد. تكليف كه روشن شد، ميرويد پاتوق فروشندگان لوازم شكار. خيابان فردوسي تهران، جنوب چهار راه استانبول. شهرستاني ها لابد پاتوق خودشان را دارند. تفنگ گران است. وارداتش ممنوع. بيشتر تفنگهاي بازار دست كم بيست و شش سال از عمرشان گذشته است. اگر ميخواهيد پرنده بزنيد، تفنگ ساچمهزني بخريد. چهار بسته هزار توماني براي ارزانترني نوعاش. هميشه ارزانترين ساخت وطن است. شكار بزرگ تفنگ گلولهزن ميخواهد. براي اين تفنگ، ارزانترين معناي روشني ندارد. 15 چك يك ميليون توماني براي گران ترين نوعش. البته تفنگهاي گلولهزن دست دوم را با 4 يا 5 ميليون تومان ميتوان خريد. فروشندگان لوازم شكار ميگويد: «تفنگ هاي برنو زمان رضاخان هنوز هم گلولهزنهاي خوبي براي شكار بزرگند. سالمترينشان يك و نيم ميليون قيمت دارد.» شكار وسايل جانبي هم ميخواهد. كوله، چكمه و قطار فشنگ. اينها بسته به جنس و نوع ساختشان هزينه ميبرند. شكار قانوني !!! «پنج قطعه پرنده در دو روز شكار 6500 تومان.» اين قانون شكار است. هم براي پرنده، هم براي شكارچي. تفنگهاي ساچمه زني از نيمه مرداد تا 29 اسفند آزادند. گاهي هم محيط زيست چند روزي فصل شكار را عقب و جلو ميكند. اما پروانه شكار بزرگ براي يك راس صادر ميشود. فصل شكار: تمام زمستان. پس اگر بجنبيد، طبيعت شكار در انتظارتان است. اين بار هم محيط زيست پروانه ميدهد. براي همين است كه ناظر اداره به همراهتان ميايد. همراه، ناظر شكارتان است. مادهها جنس برترند و شكارشان ممنوع. نرهاي كمتر از 4 سال هم هدف قرار نمي گيرند. «كل و قوچ، 250 هزار تومان..» اين قانون شكار بزرگ است. هزينه گرفتن پروانه. محمود مقدم كه يك شكارچي قديمي است، ميگويد: «براي صدور پروانه شكار قرعه كشي مي كنند. اگر از نور چشميها باشيد، قرعه زودتر به نامتان ميافتد. البته بعضي ها در قرعهكشي هم شركت نميكنند. شكار قاچاق كه پروانه نميخواهد. به ناظر محيط زيست هم نيازي نيست. بلد محل، قاچاقچيها را به موقعيت شكار ميبرد. آنها حتي مجوز حمل اسلحه هم ندارند.» پس تفنگ را كه خريديد، يادتان باشد كه سري به وزارت اطلاعات بزنيد. اگر مشكوك نباشيد مجوز حمل سلاحتان را ميگيريد؛ 45 روزه. انتخاب شكار _ انتخاب شكارگاه هنوز چند روز از فصل شكار پرنده مانده است. تفنگ ساچمهزني را بگذار روي كولت. قطار فشنگ را به كمرت ببند. . كبوتر، فراوان ترين شكار بومي ايران است. كبك، رفيق دامنه جنوبي كوه هاي البرز، مرغابي، سرسپرده چاله آبهاي دشت ورامين و شهريار. لالايي «هوبره»ها، درياچه قم را به خواب ميبرند اما اين آخري شكارش ممنوع است تا اطلاع ثانوي. گراز و آهو يا كل و قوچ؟ انتخاب شكار، انتخاب طبيعت شكار است. تغيير دهنده مسير تفريح. وحيد مقدم از فروشندگان لوازم شكار مي گويد: كل و خانوادهاش كوهنورد صخره هاي البرز و زاگرسند. كوه هاي اروميه، نيشابور و فارس، زيستگاه خانواده قوچ. آهو با طبيعت دشت، سازگار است. گراز، ساكن مناطق جنگلي است. البته شكار اين حيوان، مخصوص اقليتهاي مذهبي است.» شكار پرنده شكار پرنده يك روز وقت ميبرد. پروانه محيط زيست، مخصوص تعطيلات آخر هفته است، همه چيز رو به راه. اما تنها به شكار نرويد. براي شكار طبيعت، بايد تيم داشت و گرنه طبيعت، تو را شكار ميكند.!. گلوله، هميشه با اراده تو شليك نميشود. حالا كه تيمات را شناختي از چند مسير به چاله آب حمله ميكنيد. درست مثل كوهنوردها. از بوتهها، كپه ميسازي كنار چاله آب. مخفيگاهي براي تو تا پرنده بيايد. ذهنت را دقيق ميكني چشمهايت را نيز تیز. بايد موقعيت تيم را هر لحظه حدس بزني. پرنده كه آمد دستور ميدهی: «شليك». پيش از مرگ بايد سر پرنده را جدا كرد. شكار دم صبح، صبحانه لذيذي است. شكار بزرگ تفنگ گلولهزن. قطار فشنگ كولهپر از كنسرو، چادر. اين آخري را شب بيابان و كوه به تو ميفهماند. شكار بزرگ، ساعتها تو را به دنبال ميكشد، يك روز، دو روز يا حتي بيشتر. ساعتها کوهپیمایی. «موقعيت» اين واژه در ذهن شكارچي است. ذهني دقيق. براي تشخيص مكان هم تيميها، براي دانستن موقعيت شكار، يادت باشد كه باد، دشمن شكارچي است. بوي تو را صدها متر ميبرد و ميگذارد زير دماغ شكار. دسترسي به حيوان شكار شده هم بايد آسان باشد. مراقب باش كه صخرهها، شكار را از چنگت درنياورند. «انتظار»، واژهاي كليدي است. شكار را مياورد به موقعيت دلخواه. تو را به نزديك شكارت. آخر، گلوله گران است؛ 2 تا 10 هزار تومان. فاصله تا شكار؟ ۶0 متر براي پرندهها، 250 متر براي شكار بزرگ. پس ذهنت براي شكار، دقيق ميشود. براي زندگي، دقيقتر، حالا براي تو، شكار مهم است. شكار طبيعت مهمتر. شكار هم كه بگريزد، كوله ات را باز ميكني. كنسروي كه گفته بودم، حالا به كار ميآيد. هم براي شام، هم براي «كرم كشي» اين اصطلاحي است در ميان شكارچيان. زماني كه شكارچي موفق به شكار نشود، قوطي كنسروي را هدف ميگيرد و عقده خود را خالي ميكند. البته نه در شکار بزرگ! |
اکنون ساعت 09:19 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3 می باشد. |
Powered by vBulletin Version 3.8.12 by vBS
Copyright ©2000 - 2024, Jelsoft Enterprises Ltd.
Free Persian Language By
Harfe rooz Ver
3.0