آن شب در كوير باران باريد
آن شب در كوير باران باريد راننده سر فرمان را از آران و بيدگل يا دقيقتر بگويم از مقبره امامزاده هلالابنعلي به سمت شمال كج ميكند. از اينجا يك 50 كيلومتري بايد رفت تا به كاروانسراي مرنجاب رسيد. 60 كيلومتر هم تا درياچه نمك راه است. از تهران حركت كردهايم، از قم و كاشان و آران و بيدگل گذشتهايم و حالا به مرنجاب ميرويم. به نزديكترين كوير ايران. اگر به دقت به مسير نگاه كني از همان اتوبان قم ميشود وجنات كوير را مشاهده كرد. در مسير «ماهورها» به چشم ميخورند. تپههاي شني ثبت شده با چين و چروكهايي كه شبيه انگشتان يك دستاند و گاهي شبيه گونههاي فرو رفته يك پيرزن. بعد درياچه نمك حوض سلطان ديده ميشود كه در اين فصل كمترين آب را دارد. درياچهاي كه اطرافش پر است از قلعهها و كاروانسراهاي اشكاني، سلجوقي و قاجار. در انتهاي اتوبان قم كمكم پوششهاي شورپسند گز ديده ميشوند. اين يعني كوير نزديك است. كوير سرزميني است كه به خاطر خاك شوري كه دارد يا گياه ندارد و يا شورپسندها (مثل گز و تاق) در آن ميرويند. كوير بر خلاف چيزي كه با شنيدن اسمش به ذهن ميآيد خيلي هم آب دارد. شاهد اين مدعا وجود زمينهاي كشت ديم هندوانه در كوير است كه از ارديبهشت در آن كشت ميكنند. به چاههاي منطقه هم كه نگاه ميكني سطحشان بالاست، تنها مشكل شوري آن است. شوري خاك است كه نميگذارد كوير سبز شود. بر خلاف بيابان كه خاكش خوب است، اما آب ندارد. اينها را به استناد سخنان «رضا چهكنويي» مدرس اكوتوريسم ميگويم. تابلوهاي قهوهاي رنگ راهنما به سمت كاروانسراي مرنجاب مسير را از كاشان تا خود كاروانسرا مشخص كرده است. در اين مسير كه پا ميگذاريد به خاطر داشته باشيد كه در جاده ابريشم حركت ميكنيد. از آران تا كاروانسرا، اين 50 كيلومتر مسيري بسيار زيباست كه رنگش مدام تغيير ميكند. گاهي زرد و قهوهاي است، گاهي زرد و سبز، گاهي فقط زرد، گاهي هم عريان. گاهي پوشش گياهي آنقدر انبوه است كه انگار وسط كوير جنگل سبز شده است. گاهي هم تن كوير آنقدر لخت است كه رملها به وجود آمدهاند. رملها تپههاي شني رواناند. پوشش گياهي كه نباشد رملها حركت ميكنند و تغيير شكل ميدهند. ريشهها رملها را تثبيت ميكنند. در طول مسير منطقهاي هست به اسم «خسب شكن». خسب چوبي است كه روي جهاز شتر ميگذاشتهاند. اين منطقه چنان شيب تندي دارد كه شترها به آن كه ميرسيدند خسبشان ميشكسته است. اين منطقه با تپههايي كه 900 متر از سطح دريا مرتفعترند بلندترين منطقه كوير مركزي ايران (دشت كوير) است. در اين مسير كاميونهاي حمل نمك را هم ميشود ديد كه از معدن نمك كه وسط درياچه نمك قرار گرفته ميآيند. چشم دوخته به تن پاييزي هزار رنگ كوير، _كه بر خلاف بسياري من معتقدم پاييزش از بهارش قشنگتر است_ خيره به افق كه با نخي قهوهاي به زميني طلايي رنگ دوخته شده، محو تماشاي گلدوزي سبز و زرد شورپسندها بر كارگاه كوير و مبهوت در تركيب رنگها، شايد بيكلاسي باشد اما ترانههاي قديمي چه ميچسبد: «همه تشنه لبايم ساقي كجايي، گرفتار تبايم ساقي كجايي». آهنگ «ماه كولي» هم ميچسبد، خاصه اگر يك نفر شتر هم از جلوي مينيبوس رد شود. مرنجاب سه مشخصه دارد: كاروانسرا، درياچه نمك و رملها. هر توري هم كه برگزار ميشود معمولا ديدن هر سه را در بر ميگيرد. ديدن كاروانسرا مهم است چون آدم را به حال و هواي دوره شاه عباس ميبرد. و گاهي هم عقبتر. به زماني كه جاده ابريشم براي خودش جاده ابريشم بود. ديدن كاروانسرا به كشفهاي مهمي ميانجامد. مثلا اينكه كاروانسراها توالت نداشتهاند. درياچه نمك را هم بايد ديد. چون درياچهاي است كه بيشتر از آبش نمك دارد. درياچهاي است كه ميشود رويش راه رفت. وقتي در برنامه تورها مينويسند «پياده روي بر روي درياچه نمك» شوخي نكردهاند. شش ضلعيهاي ترك خردهاي كه رويش راه ميرويد خود درياچه نمك است. در بهار درياچه نمك سفيد سفيد مي شود. پاييز گلآلود و قهوهاي اند. درياچه نمك بهار خيلي قشنگتر و رملها، رملها، رملها! براي توضيح رملها بايد يك پارگراف مجزا بنويسم. رملها عرياني كويراند. داغ و يك رنگ و لطيف. ديگر از گياه خبري نيست. ريشهاي نيست كه خاك را حفاظت كند.گر چه قبل از رسيدن به رملها در دل كوير گاهي ريشههاي چند ده متري به چشم ميخورند كه در جست و جوي آب شنها را كنار زدهاند و رفتهاند و رفتهاند. بادكه ميآيد خطها و شيارها جابهجا ميشوند. بالا رفتن از رملها يك لذت دارد، پايين آمدن از آن دو لذت. هم ميشود غلت خورد، هم ميشود استوار گام برداشت. گاهي كل ساق پا توي شن فرو ميرود. به خاطر همين بهتر است كفش نپوشي. يا پا برهنه بروي يا با دمپايي. پاي برهنه كه روي رملها ميرفتم فهميدم چرا پاي شتر مثل پاي اسب نيست. هر چه سطح پا پهنتر باشد، فرو رفتگي در شن كمتر است. انگشتهاي پايم را تا جايي كه ميشد باز ميكردم. اين را ميشود گفت كلك شتري. غير از ردپاي كسي كه رملها را ميپيمايد شيارهاي ريزي هم گاه به چشم ميخورد. اين جاي پاي سوسكهاي خيلي ريزي است كه گاهي زير شنها حركت ميكنند. گفتم سوسك، درست پاي رملها آگاماي سروزغي هم ديدم كه آرام و كشيده لا به لاي ريشههاي خشك بيرون زده از شن آفتاب ميگرفت. براي رسيدن به رملهايي كه گفتم سه كيلومتر از كاروانسرا راه است. اگر پاييز به ديدن كوير برويد و اولين تجربهتان هم باشد، و مثل من تصورتان هم از كوير چيز ديگري باشد، شايد حسابي سورپريز بشويد وقتي طوفان بشود و وقتي كه به آسمان نگاه ميكنيد بفهميد موضوع از چه قرار است صورتتان خيس بشود. چيزي نيست. باران است. |
اکنون ساعت 11:47 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3 می باشد. |
Powered by vBulletin Version 3.8.12 by vBS
Copyright ©2000 - 2024, Jelsoft Enterprises Ltd.
Free Persian Language By
Harfe rooz Ver
3.0