طبیعت و توریسم (طبیعت ایران و جهان، نقاط دیدنی، گردشگری)؛

طبیعت و توریسم (طبیعت ایران و جهان، نقاط دیدنی، گردشگری)؛ (http://nature.harferooz.com/index.php)
-   تالاب هامون (http://nature.harferooz.com/forumdisplay.php?f=161)
-   -   هامون و دلايل بروز خشكسالي (http://nature.harferooz.com/showthread.php?t=1998)

Magnum 31-05-2011 08:57 AM

هامون و دلايل بروز خشكسالي
 

هامون و دلايل بروز خشكسالي هاي متناوب در سيستان

بارندگي كم، تبخير زياد و كم عمق بودن هامون ها:


يكي از عوامل بروز خشكسالي هاي شديد، قرار گرفتن تالاب هامون در يكي از گرم و خشك ترين اقليم هاي جهان است. متوسط بارندگي دنيا 750 ميليمتر در سال است كه اين مقدار در ايران حدود 250 ميليمتر ودر سيستان در شرايط معمولي 59 ميليمتر است. كمبود بارش به همراه تبخير بسيار زياد (4747ميليمتر در سال) و عمق كم درياچه، باعث از دست رفتن سريع آب مي گردد.

وابستگي تالاب به رودخانه مرزي هيرمند:

با توجه متكي به متكي بودن حيات سيستان به رودخانه هيرمند كه بين دو كشور ايران و افغانستان مشترك مي باشد، از سال 1310 هجري شمسي چندين قرارداد بين دولت هاي دو كشور در مورد تقسيم آب هيرمند منعقد شد كه متاسفانه به دليل بي ثباتي حكومت در افغانستان، چندين دوره شاهد قطع آب هيرمند به ايران و ايجاد خشكسالي هاي شديد بوده ايم، كه اثرات زيانبار اقتصادي و اجتماعي زيادي را به همراه داشته است.

باد خيز بودن منطقه:


در بررسي شديد پتانسيل باد در 60 ايستگاه هواشناسي كشور، ايستگاه زابل بالاترين فراواني و سرعت را به خود اختصاص داده است و بدليل خشك بودن محيط، با ميانگين تعداد 7/80 روز طوفاني در سال طي يك دوره پنج ساله (1995-1990) رتبه دوم وقوع طوفان هاي ماسه اي در قاره آسيا را داراست. دفتر فني تثبيت شن و بيابان زدائي بر اساس طرح شناسايي كانون هاي فرسايش بادي و تعيين اولويت هاي اجرايي مشخص كرد كه 14 استان كشور تحت تاثير فرسايش بادي قرار دارند ، از بين آنها استان سيستان و بلوچستان با 229174 هكتار بالاترين رتبه را به خود اختصاص داده است و سهم منطقه سيستان در اين استان از نظر مناطق تحت سيطره فرسايش بادي و فراواني وقوع طوفان هاي غبارزا، نسبت به ساير مناطق بيشتر است.

اثرات خشكسالي:

مهم ترين پيامد خشكسالي، تشديدپديده بيابان زايي است، بخصوص طي خشكسالي طولاني مدت 9 ساله اخير(1385-1377) كه تبعات گسترده اقتصادي، سياسي، اجتماعي و زيست محيطي را به دنبال داشته است. با خشك شدن بستر وسيع تالاب هامون ونيزارهاي انبوه آن ، با توليد شش تن در هكتار، صيد صيادي در منطقه غير ممكن و تالاب كه روزي منبع درآمد 15 هزار صياد با 12هزار تن صيد ماهي در سال بود ، به كفه اي خشك و ترك خورده تبديل شد و نه تنها آثاري از نيزارهاي انبوه كه منبع اصلي تغذيه 120 هزار رأس دام منطقه بود به جاي نماند بلكه گونه هاي مقاوم به خشكي نيز به شدت تهديد و تردد دام ها باعث لگد كوبي شديد بستر خشكيده درياچه و افزايش فرسايش بادي در منطقه شد .

لذا عشاير منطقه كه در شرايط مطلوب در حاشيه هامون زندگي مي كردند به بستر درياچه وارد شدند تا با جمع آوري سرشاخه هاي گز و شستن و خرد كردن آن ها علوفه مورد نياز دام هاي خويش را تأمين نمايند. قطع كردن سرشاخه ها باعث تنك و ضعيف شدن گز، گونه مقاوم به خشكي ، گرديد .

گاوهاي روستائيان نيز كه روزي آزادانه در نيزارهاي وسيع درياچه چرا مي كردند به خوردن علوفه نامرغوب روي آورده و به شدت از وزن آنها كاسته شد . خشكسالي اولين فاكتور رادوولد يعني زيستگاه حيات وحش را از بين برد و با كاهش منابع آبي ، غذايي وپناهگاهي باعث افت شديد جمعيت آنها شد.

از دست رفتن امكان زمستان گذراني و لانه گزيني صدها هزار قطعه پرنده مهاجر و آبزي و به تبع آن از بين رفتن امكان شكار براي آن دسته از بومياني كه از اين طريق امرار معاش مي كردند و كمرنگ شدن دامداري، صنعت حصير بافي و ... از اثرات بارز خشكسالي است. قبل از خشكسالي مساحت كانون هاي بحراني مناطق ميانكنگي، شيله و جزينك 252 هزار هكتار بود كه طي دوران خشكسالي سطح درياچه هامون هم به كانون هاي بحران زاي بياباني اضافه شد و بدين ترتيب ساعان و تعداد روزهاي با طوفان گرد وخاك شديد، افزايش يافت كه خسارات جبران ناپذيري داشته است.

مهمترين اثراتي كه طوفان هاي گرد و غبار بر منطقه مي گذرانند عبارتند از:
مدفون شدن روستاها و اماكن در زير توده هاي ماسه ، كوچ اهالي به شهر ها و حومه آن و معضلات اقتصادي ـ اجتماعي افزايش تراكم جمعيت شهري ؛
از بين رفتن فرصت هاي شغلي ، فقر افزايش فعاليت هاي غير قانوني از جمله قاچاق سوخت ، تردد از بستر خشك درياچه و به تبع آن تخريب و فرسايش بيشتر ؛

پرشدن كانال هاي آبرساني وافزايش هزينه هاي لايرويي ، بالا آمدن بستر رود خانه ها و مسدود شدن مجاري آب بر اثر ورود شن و ماسه و هرز رفتن ميليون ها متر مكعب آب در سال ،
خسارت اقتصادي فراوان به تأسيسات كشاورزي و محصولات توليدي

جدول :نوع وميزان خسارت وارده به 9600 كشاورز بهره بردار از چاهك هاي كشاورزي طي سالهاي 1383-1379


جدول : خسارت وارد شده ناشي از خشكسالي به بخش هاي كشاورزي، دامپروري و شيلات طي سالهاي 1383-1379


مسدود شدن جاده هاي ارتباطي، دير رسيدن محصولات به بازار فروش بخصوص كاهش كيفيت مواد فسادپذير؛

افزايش تصادفات جاده اي به دليل كاهش ديد و خسارت جاني و مالي فراوان

جدول : تعداد تصادفات روزهاي طوفاني در خطوط جاده اي شهرستان زابل، طي سالهاي 1383-1381


افزايش آلودگي هوا و تهديد سلامت جسمي افراد از جمله بروز بيماري هاي تنفسي و ريوي و افزايش نابينايي به دليل بريدگي ناشي از برخورد ذرات شن به قرنيه با اختصاص 28% كل نابينايي هاي ناحيه سيستان :

اقدامات انجام شده جهت كاهش اثرات خشكسالي

وقوع بحران در سيستان باعث حركت مداوم مقدار زيادي ماسه از بستر درياچه به سمت روستاها و شهر زابل شد و نزديك به 208 روستا در محاصره شن هاي روان قرار گرفت اما به دليل عدم آب كافي در منطقه و سرعت زياد باد،عمليات بيولوژيك و كاشت نهال امكان پذير نبود.

بدين منظور با بهره گيري از دانش بومي و تجربيات مردم در سنوات گذشته و نيز بهره گيري از نظرات اساتيد فن، احداث بادشكن يا تله هاي رسوب گير در بستر درياچه صورت گرفت تا مانع حركت شن ها شود ؛ اين بادشكن ها به طول 350 كيلومتر، در شش باند سه رديفه و از سرشاخه هاي خشك شده جنگل هاي طبيعي گز در منطقه ايجاد شد ظرف مدت سه سال، جلوي پيشروي شش تا هشت ميليون متر مكعب ماسه روان گرفته و در بين رديف هاي بادشكن، پوشش گياهي طبيعي مستقر شد . بعد از تله هاي رسوب گير حدود از ديگر اقدامات انجام شده، تخليه شن از روستاها و دپوي آنها در نقاط دورتر بود كه بلافاصله بر روي اين تپه هاي ايجاد شده عمليات مالچ پاشي صورت گرفت و جهت جلوگيري از كم شدن سطح چسبندگي مالچ ها و از بين رفتن آنها در اثر توفان و آفتاب، نهال كاري انجام شد .در اطراف اراضي كشاورزي نيز تله هاي رسوب گير ايجاد شد كه نتايج رضايت بخشي را به همراه داشت .


مخازن چاه نيمه

چاه نيمه سه حفره يا سه گودال طبيعي در كنار رودخانه هيرمند هستند كه در تراس هاي دوره كواترنري ايجاد شده اند. اين مخازن در جنوب شرقي سيستان، حاشيه مرز ايران و افغانستان ، در فاصله تقريبي 4 كيلومتري در ساحل دلتاي هيرمند قرار گرفته اند.

پس از خشك سالي سال 1350 كه فقط به مدت 23 روز يعني از تاريخ 2/6/1350 لغايت 25/6/1350 و آن هم در فصل كم آبي ، قطعي كامل آب هيرمند به سيستان اتفاق افتاد و منجر به مهاجرت تعداد زيادي از مردم سيستان به شهر هايي از جمله گرگان، مشهد، كرمان و غيره شد؛ دولت وقت، تيمي را مسئول مطاله نحوة ايجاد منابع ذخيره آب نمود گروه مهندسين مشاور كاژه ـ سانيو از كشور ژاپن، پس از مطالعه و بررسي هاي لازم، چاله هاي طبيعي چاه نيمه را براي اين منظور در نظر گرفتند و با ايجاد كانال هايي ورود آب به اين مخازن را تسهيل نمودند. بنابراين مخازن چاه نيمه در بهمن ماه 1360 به منظور ذخيره بخشي از آب مازاد رودخانه هيرمند و استفاده از آن در فصل كم آبي و خشك، آبگيري شد و از سال 1361 مورد بهره برداري قرار گرفت.

اراضي اطراف مخازن در ارتفاع 495 تا 510 متري دريا قرار دارند، ارتفاع كف مخازن از سطح دريا بطور متوسط بين 475 الي 485 متر ارتفاع گودترين نقطه 460 متر مي باشد. اين مخازن توسط دو رشته كانال بهم اتصال پيدا كرده اند. در هنگام پرآبي، مساحت مخازن يك، دو و سه به ترتيب برابر با 20 ، 17 و 9 كيلومتر مربع است. ورودي كانال چاه نيمه 160 متر مكعب در ثانيه است و ظرفيت كل مخازن 630 ميليون متر مكعب مي باشد؛ علاوه بر آن مخزن شماره 4 با گنجايش 900 ميليون متر مكعب آب در نزديكي مخازن قبلي در دست ساخت است.

وجود چاه نيمه ها در سيستان، عامل مهمي براي ماندگاري مردم در اين منطقه به شمار مي رود ؛ بخصوص تداوم بحران خشكسالي هاي اخير در سيستان، نياز مردم به چاه نيمه ها را به نحو چشمگيري افزايش داده است.

جدول : ظرفيت ذخيره آب در چاه نيمه ها




اکنون ساعت 04:13 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3 می باشد.

Powered by vBulletin Version 3.8.12 by vBS
Copyright ©2000 - 2024, Jelsoft Enterprises Ltd.

Free Persian Language By Harfe rooz Ver 3.0