آبشناسي (هيدرولوژي) گاوخونی
آب عنصر اصلي بومسازگانهاي تالابي است و هر گونه تغيير در مقدار و كيفيت فيزيكي و شيميايي آن به طور مستقيم تاثير ميگذارد. وضعيت آب يك تالاب به مقدار زيادي به منابع تامينكننده آن وابسته است و با بررسي كيفيت آب رودخانهها و منابع ديگري كه در نهايت به تالاب ميريزد، ميتوان به شناخت و مديريت آب تالابها كمك كرد.
بر اساس مطالعات كمي انجام شده در حوزه آبريز گاوخوني مجموع ريزش جوي سالانه به 4/15 ميليارد متر مكعب ميرسد كه از اين مقدار 960 ميليون متر مكعب، يعني يك شانزدهم آن در زايندهرود جاري ميشود . زايندهرود به عنوان تنها منبع اصلي و مداوم تامينكننده آب تالاب از ارتفاعات زردكوه بختياري واقع در استان چهارمحال بختيار سرچشمه ميگيرد.
اين رودخانه با طي مسافتي در حدود 300 كيلو متر و در يك مسير پر پيچ و خم در جهت جنوب شرقي اصفهان پيش ميرود تا در نهايت به تالاب گاوخوني ختم ميشود. كيفيت و كميت آب زايندهرود در طول مسير تحت تاثير عوامل مختلف دگرگون شده در پايان آب بسيار ناچيز و با كيفيت بسيار متفاوت از لحاظ درجه شوري و ميزان آلودگي به تالاب ميريزد. با توسعه صنعت، گسترش كشاورزي و افزايش شهرنشيني، نياز روزافزون به استفاده از آب زايندهرود بيشتر شد و با كاهش آب رودخانه انديشه الحاق آب كوهرنگ به آن از زمانهاي بسيار دور (شاه طهماسب صفوري- 930 ه . ق.) شكل گرفت.
در ابتدا تلاشهاي بسيار، اما ناموفقي توسط حاكمان و فرمانروايان وقت صورت پذيرفت تا اين كه در نهايت عمليات جديد و موثر الحاق آب كوهرنگ در مهر ماه 1327 آغاز و در تاريخ مهرماه سال 1332 تونل شماه يك كوهرنگ افتتاح شد و آب كوهرنگ سرانجام به زايندهرود پيوست. اين تونل در ارتفاع 2500 متري كوه كاركنان تعبيه شده است. طول تونل 2840 متر و پوشش داخلي آن بتون فولادي با ضخامت 25 الي 50 سانتيمتر است. حداكثر آبي كه ميتواند از تونل عبور كند، 27 متر مكعب در ثانيه است .
تونل دوم كوهرنگ نيز در سال 1364 به بهرهبرداري رسيد كه با همه تلاشهاي انجام شده تالاب گاوخوني كمترين بهره را از آن داشته است و به نظر ميرسد در اقداماتي كه سعي در افزايش آب زايندهرود داشتهاند، بيشتر منافع سودجويانه انسانها در نظر بوده و اندك توجهي به تاثير اين اقدامات بر حيات و بقاي تالاب نشده است.
از طرف ديگر در زمانهاي گذشته براي استفاده از آب زاينهرود در طول زمان سدهاي سنتي توسط ساكنين مجاور بر روي رودخانه احداث شده است و با كمك سدهاي مذكور و 105 مادي كه در دو طرف رودخانه احداث شدهاند، آب رودخانه بر اساس طومار معروقي منسوب به شيخ بهايي بين كشاورزان تقسيم ميشده است.
اين استفاده سنتي و محدود از آب زايندهرود، گاوخوني را از دريافت آب تازه و شيرين محروم نميكرد و حداقل در فصول زمستان سيلابهاي عظيمي كه شكل ميگرفت، آب بسيار زيادي را روانه تالاب ميكرد تا اين كه مسئولين امر به فكر احداث يك سد عظيم بر روي رودخانه افتادند. به اين ترتيب در سال 1345 كار ساخت سد زايندهرود توسط يك شركت فرانسوي آغاز و در سال 1348 به بهرهبرداري رسيد.
اين سد كه در 110 كيلومتري غرب اصفهان واقع شده است، داراي حداكثر ارتفاع 88 متر از بستر زايندهرود، طول تاج 450 متر و حجم مفيد 1090 ميليون متر مكعب است. اگر چه اهداف از جمله آبياري دشت اصفهان، تامين آب كارخانه ذوب آهن، حفظ آثار تاريخي، تامين برق و . . . در احداث زايندهرود مد نظر بوده، وليكن تاثير آن بر بومسازگان تالاب منفي بوده و رسيدن به اهداف فوق در واقع با از بين رفتن تدريجي تالاب همراه است.
روند كاهش حجم آب زايندهرود در طول مسير تا بدانجا است كه پس از سد قديمي شانزده ده در صد آب واقعي زايندهرود به صفر ميرسد و از آن پس آب جاري رودخانه تنها شامل آب زهكشها، آب ناشي از زايش زمينهاي مجاور و پساب فاضلابها است كه با كيفيت بسيار نامطلوب و خطرناك به طرف گاوخوني در جريان است. در اين ارتباط در يك بررسي انجام شده (كلباسي- شريعتمداري 1369) بر روي تغييرات كيفي آب زايندهرود نتايج ذيل حاصل شده است:
الف) افزايش شوري آب زايندهورد در مسير اين رودخانه فوق العاده بالا بوده و قسمت اعظم آن مربوط به نواحي مجاور تالاب گاوخوني از شهر ورزنه به بعد ميباشد. اين شوري در پايينتر از پل ورزنه به اندازهاي است كه حتي استفاده كشاورزي از آن براي اغلب گياهان زراعي ممكن نيست.
ب) عمدهترين كاتيونها و آنيونهايي كه باعث افزايش شوري آب زايندهرود به ويژه در نواحي پايين دست رودخانه (بعد از سد شانزده ده ميشوند در درجه اول سديم و كلر و در درجه بعدي سولفات و منيزيم ميباشند.
ج) افزايش چشمگير غلظت عناصر سنگين بين پل اژيه و پل ورزنه هشدار دهنده است. اگرچه غلظت بيشتر اين عناصر هنوز به حدي نيست كه براي كشاورزي ايجاد اشكال كند، ولي به طور قطع از نظر مصارف شرب براي انسان و دام و آبزيان پرورش يافته در اين آب بدون اشكال نيست. در اين ارتباط افزايش چشمگير غلظت فسفر بعد از شهر اصفهان نگرانكننده است.
در بررسي ديگري بر روي كيفيت فيزيكي و شيميايي آب تالاب در 3 نقطه متفاوت از بخش شمالي تالاب نمونهگيري به عمل آمده است. نتايج حاصل نشان ميدهد كه رابطه مستقيمي بين افزايش دبي رودخانه با بهبود كيفيت و خصوصاً كاهش شوري آب تالاب وجود دارد و تاكيدي است بر اين كه براي حفظ بومسازگان گاوخوني ميبايست در كنار تامين آب كشاورزي، صنعتي و شهري، فكري براي تامين آب تالاب كرد. تنها در اين صورت است كه اين بومسازگان شاخص و ارزشمند و در عين حال فراموش شده، حياتي دوباره يافته و چون دژي استوار در مقابل هجوم كوير ايستادگي خواهد كرد .
به اين ترتيب زايندهرود پس از رسيدن به شهر ورزنه، آخرين شهر مجاور زايندهرود در حالي كه از سنگيني بار آلودگي ناشي از فاضلابهاي وارد شده به آن رنج ميبرد، با آب اندكش توان چنداني را براي رسيدن به تالاب ندارد و آهسته و آرام با حسرت داشتن جرعهاي از آب شفاف كوهرنگ به طرف گاوخوني پيش ميرود. پس از گذر از پل قديمي ورزنه در يك مسير پر پيچ و خم به طول 25 كيلومتر به مسير خود ادامه ميدهد و با عبور از سد شاخ كنار و روستاس مخروبه شاخ كنار شاخ ميان به بخش شمالي تالاب ميرسد.
زايندهرود در اينجا يك پهنه وسيع در سه آبراهه اصلي به نام شاخ و آبراهههاي متعدد فرعي منشعب شده و در شكلي همانند پنجه مرغابي (پنجيا) و در گسترهاي با سيماي جنگلي (جنگلزار) به تالاب ميريزد و كيفيت فيزيكي و شيميايي آب تالاب را متاثر از خود ميكند.
لازم به ذكر است كه علاوه بر زايندهرود، مسيلهاي متعددي وجود دارند كه فقط در مواقعي كه بارندگي شديدي اتفاق ميافتد، آب را از ارتفاعات مشرف به گاوخوني هدايت ميكرده و با گرم شدن هوا خشك ميشوند. همچنين رودخانههاي كوچك فصلي كه در بخش جنوبي حوضه در محدوده شهرضا و ايزدخواست جريان دارند، در ايامي از سال بدون اتصال به زاينده رود، مستقيماً آب خود را به تالاب ميريزند.