30-05-2011, 11:42 AM | #1 |
(کاربر طلایی)
تاریخ عضویت: Mar 2011
نوشته ها: 648
|
خاك شناسي جوامع گياهي
خاك شناسي جوامع گياهي در حدود نيمي از خشكيهاي جهان با كمبود آب مواجه هستند. هر چه شرايط آب و هوايي خشكتر باشد، امكان تشكيل خاك كمتر و مشكلات مربوط به حفاظت، بهرهبرداري و اصلاح آن بيشتر است، لذا مطالعه و بررسي پيرامون خاك در چنين مناطقي از ارزش و اهميت بالايي برخوردار است . خاك در بيشتر مناطق خشك تحت تاثير شوري است كه به اشكال مختلف و در سطوح گسترده وجود دارند. از 1648000 كيلومتر مربع وسعت ايران، به جز مناطق خزري و بخشهايي از شمال غربي ايران، بقيه جزو مناطق خشك و يا بسيار خشك طبقهبندي ميشوند. در حدود 5/12 درصد كل وسعت ايران، يعني سطحي معادل 204800 كيلومتر مربع شامل خاكهاي شور، باتلاقي شور و خاكهاي رسوبي شور ميباشد و اين اراضي شور و قليايي به علت محدوديتهاي فراوان براي كشاورزي مناسب نيستند . عوامل متعددي موجب شور شدن خاك در چنين مناطقي ميشوند كه يكي از عوامل موثر در ارتباط عوامل زمينشناسي است. به اين صورت كه فرسايش گنبدهاي نمكي برجاي مانده از زمانهاي گذشته، سنگ مادر شور و شور بودن خاك بستر رودخانهها و درياچهها در طول زمان موجب ايجاد و تشكيل خاكهاي شور ميشود. پيشروي آب درياچههاي شور كه معمولاً در هنگام جزر و مد يا به هنگام بارندگي اتفاق ميافتد، موجب انتقال املاح و نمكها به زمينهاي مجاور شده و سبب شوري خاك ميشود. همچنين عدم تناسب ميزان تبخير با ميزان بارندگي از عوامل متعددي ديگري هستند كه موجب انتقال املاح محلول در آب از بخشهاي عميقتر به بخشهاي سطحي خاك ميشود و چنانچه ميزان تبخير زياد باشد، در برخي مواقع سبب تشكيل لايهاي از نمك بر سطح خاك ميشود. آبهاي سطحي و زيرزميني نيز ميتوانند در شور شدن خاك موثر باشند. چنانچه سطح آب زيرزميني كه اغلب در اين نقاط شور است، بالا باشد، تحت تاثير خاصيت لولههاي مويين موجب انتقال املاح به سطح خاك ميشود. آبهاي سطحي شور شامل رودخانههاي فصلي، دايمي يا آبراهههايي هستند كه به علت شور بودن بستر موجب شوري خاك ميشوند. از طرف ديگر عدم زهكشي خاك موجب بالا آمدن آب زيرزميني و انتقال املاح و نمكها به سطح خاك ميشود. بادها نيز از عوامل مهم شوري خاك در نواحي ساحلي ميباشند. در اين نواحي بادها املاح و نمكها را از سطح خاك مجاور و يا از سطح درياچه با خود حمل ميكنند و در افزايش املاح خاك موثر هستند. رويشهاي گياهي نيز در يك ناحيه ميتواند بر جريان شور شدن خاك موثر باشد. كوودا دانشمند روسي، شور شدن خاك در اثر گياهان را به علت انتقال املاح و نمكها از بخشهاي عميق و همچنين اندامهاي هوايي آنها به حساب ميآورد كه در فصل خزان به خاك افزوده ميشوند. خاكهايي را كه تحت تاثير شوري هستند، به سه گروه خاكهاي شورهزار، خاكهاي شورهزار تيره رنگ فاقد مواد قليايي و سولود تقسيم ميكنند . سولونچاك در نتيجه فعاليت آب زيرزميني در نقاط خشك و شور به وجود ميآيد و بر اساس ميزان مشاركت آن انواع خاكهاي سولونچاك ايجاد ميشود. پراكنش موضعي جوامع گياهي در يك پهنه گيتاشناختي و در يك اكوسيستم بياباني به ويژگيهاي خاك تحت تاثير عوامل مختلف وابسته است. در اين رابطه توانايي و استعداد نگهداري آب در خاك يكي از عوامل موثر ميباشد. توانايي نگهداري آب در خاك بيشتر به بافت خاك مربوط ميشود. بافت خاك بر حسب درصد مواد تشكيلدهنده آن ميتواند از نوع ماسهاي، لوم يا رسي باشد. هر چه ميزان رس در يك خاك بيشتر باشد، قابليت نگهداري آب، ظرفيت تبادلي، تعداد مجاري ظريف و اغلب مقدار مواد غذايي خاك هم افزايش مييابد. بهعلاوه يكي از عوامل مهم در بهبود خواص فيزيكي خاك و واكنشهايي كه در آن انجام ميشود، مربوط به كانيهايي است كه به علت بار منفي رس جذب آن شدهاند. در چنين خاكهايي مواد آلي خاك ديرتر تجزيه ميشوند و شستشوي مواد خاك تحت تاثير جريانهاي آبي كمتر صورت ميگيرد. برعكس در خاكهاي ماسهاي قدرت نگهداري آب به مقدار قابل ملاحظهاي كاهش مييابد، شستشوي مواد خاك بيشتر صورت ميگيرد و اين خاكها از لحاظ مقدار مواد غذايي فقير هستند. بهعلاوه خاك در چنين مناطقي كمتر تحت تاثير شوري آبهاي زيرزميني قرار ميگيرد، چرا كه خاصيت مويينهاي كه در خاكهاي رسي به علت وجود مواد آلي در خاك و منافذ ريز آن شكل ميگيرد، در اينجا وجود ندارد . در اين راستا ميتوان در طول شيب رطوبت خاك انواع بومسازگانهاي مختلف را مشاهده كرد . علاوه بر آن شوري خاك در تنوع گياهي جوامع موجود موثر بوده و تركيب گياهي آن را مشخص ميكند. همچنين تنوع بالاي گونهاي در يك سطح بايد به علت تفاوتهاي موضعي در ويژگيهاي خاك باشد، زيرا ناهمگن بودن عوامل محيطي سبب برآورده شدن نيازمنديهاي گوناگون گونههاي مختلف گياهي در يك جامعه مي شده و افزايش شوري معمولاً موجب كاهش ميزان تنوع گونهاي در جوامع گياهي ميشود . از طرف ديگر توزيع و پراكنش گونههاي گياهي به عوامل خاك وابستهاست. در اين ارتباط اختلافهاي كوچك در عوامل محيطي ميتوان در تعين گونههاي گياهي موثر باشد. از بين عوامل خاك به نظر ميرسد ميزان يونهاي سديم، كلسيم، شوري و درصد آهك اهميت قابل ملاحظهاي داشته باشند . در استقرار زونهاي رويشي در يك ناحيه (زونبندي) بافت خاك و عوامل ديگر آن نقش دارند. بين تغييرات شوري و گسترش گياهان مقاوم به شوري رابطهي مستقيمي وجود دارد كه هر چه بر مقدار شوري افزوده شود، گونههاي گياهي نيز تغيير ميكنند و هر چه مقدار املاح خاك بيشتر باشد، مقدار آن در بافتهاي گياهي نيز بيشتر است . شوري و عوامل ديگر مربوط به خاك از جمله بافت، سطح ايستابي، ميزان هوادهي و درجه حرارت خاك بر روند تجزيهي بخشهاي مانده گياه در نواحي باتلاقي- كه در چنين نقاطي ميزان تجزيه بقاياي مواد كه همراه با جريانان آبي كه به آن حمل شدهاند بالا ميباشد و از اهميت ويژهاي در ارتباط با بهبود كيفيت خاك و كاهش ميزان آلودگي در محيط برخوردار ميباشد- اثر دارند. در اين ارتباط شوري بالا و محدوديت رطوبت از عوامل عمده اي هستند كه ميزان تجزيه مواد آلي را كاهش ميدهند . مطلاعات انجام شده توسط سازمان خوار و بار (FAO) نشان ميدهد كه در مناطق خشك آب و نمكها از عوامل اصلي محيطي ميباشند كه بر روي رشد گياه اثر ميگذارند. براي انجام بررسيهاي خاكشناسي و تاثير آن بر روي رويشهاي تالاب گاوخوني خاك در يازده نقطه مختلف منطقه و در دو عمق متفاوت (30 – 0 و 60 – 30 ) نمونهبرداري انجام شد و نتايج مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت (جدول 2-3). نمونهبرداري در اواخر فصل تابستان، هنگامي كه شوري به بيشينه (حداكثر) ميزان خود رسيده، انجام شده است، چرا كه در اين زمان به علت تبخير زياد و همچنين به علت عدم ريزش باران، شوري خاك بالاتر و كمتر دستخوش تغييرات ميشود. بر اساس نتايج حاصل ميتوان خاكهاي منطقه را در شش گروه مختلف و در ارتباط با رستنيهاي آن تقسيم كرد كه در ذيل به شرح آنها ميپردازيم: 1) خاك مربوط به حاشيه مجاور درياچه كه در اين مكان هيچ گونه پوشش گياهي وجود ندارد. زمين سطح همواري دارد و با افزايش ميزان آب درياچه، به ويژه در فصل زمستان و اوايل بهار از آب پوشيده ميشود. بافت خاك به علت رسوب مواد و پوشيده شدن به وسيلهي آب كه به كرات اتفاق ميافتد، داراي مقدار قابل ملاحظهاي سليت بوده و از نوع لاي ميباشد كه با افزايش عمق از ميزان سليت آن كاسته شده و تبديل به لوم لاي ميشود. ميزان امللاح و نمكهاي موجود در اين بخش به علت شوري آب، بالا بودن سفره آب زيرزميني (كمتر از پنج سانتيمتر)و ريختن آب آبراهههايي كه داراي مقدار قابل ملاحظهاي املاح و نمك ميباشند، قابل توجه است و در بين آنها ميزان يون سديم و كلر از همه بيشتر است. ميزان مواد آلي خاك كم و ميزان گچ خاك خيلي بالا است. همچنين هدايت الكتريكي در سطح خاك بسيار زياد است كه با افزايش عمق و كاهش ميزان املاح خاك به مقدار قابل توجهي كاهش مييابد. 2) خاك رويشگاه جامعه گز مربوط به زمينهاي مجاور يا آبراههايي است كه در نتيجه انشعاب رودخانه زايندهرود به وجود آمده اند. در اينجا ميزان املاح و نمكهاي خاك تحت تاثير آب زايندهرود كم شده و رويشگاه مناسبي را براي رشد انواع گونههاي گز فراهم ميكند. بافت خاك از نوع لوم لاي است و با افزايش عمق بر ميزان شن آن افزوده ميشود. ميزان املاح و شوري خاك نيز با افزايش عمق به ميزان قابل ملاحظهاي كاهش مييابد. PH خاك بين 5/7 – 9/7 تغيير ميكند و مانند اكثر نقاط ديگر منطقه از نوع خنثي و يا به مقدار جزيي قليايي مي باشد و در مجموع خاك آن از نوع شور- سديمي است. همچنين ميزان گچ بر روي لايههاي سطحي زياد است كه با افزايش عمق از مقدار آن كاسته شده و از لحاظ مقدار مواد آلي خاك اين منطقه متوسط ميباشد. علاوه بر تاثيري كه آب زايندهرود بر روي املاح خاك دارد. گونههاي مختلف گز داراي غدد مترشحه املاح و نمك هستند كه موجب كاهش ميزان املاح خاك ميشوند. 3) خاك رويشگاه جامعه گنگ. محل اين رويشگاه در مجاور رويشگاه قبل است كه در يك سطح وسيع و هموار گسترش دارد. ميزان املاح خاك در سطح آن فوقالعاده زياد است، به نحوي كه ميزان سديم به 3240 ميلي اكي والان در ليتر و ميزان EC به 203 ميليموس بر سانتيمتر ميرسد. به نظر ميرسد بالا بودن سفره آب زيرزميني يكي از علتهاي اساسي در اين رابطه باشد، زيرا بر اثر خاصيت مويينگي و در هنگام تبخير، املاح موجود در آب زيرزميني به سطح خاك ميآيند و با تبخير شدن آب املاح از طريق خاصيت مويينگي ميافزايد، از طرف ديگر وجود رس مانع شستشوي املاح توسط جريانهاي آبي ميشود. اگر چه ميزان بالاي املاح در سطح خاك احتمال رويش گياهان در اين ناحيه را به نظر غيرممكن مينمايد، اما بايد توجه كرد كه با افزايش عمق خاك از ميزان املاح و نمكهاي آن كاسته ميشود و در محل وجود ريشه در حد مطلوبي است. همچنين عدم رويش گونههاي يكساله در بين گياهان اين جامعه قادر به تامين آب مورد نياز خود از طبقات زيرين نيستند، ممكن است به علت شوري فوقالعاده خاك در طبقات فوقاني آن باشد. همچنين خاك در اين جامعه از نوع سولونچاك ميباشد كه در حقيقت به علت فعاليت آب زيرزميني شور، خاصيت مويينگي و تبخير شديد به وجود آمده است. نظير چنين خاكي را ميتوان در جامعه هالوستاكيس نيز با مقداري تفاوت مشاهده كرد. در جامعه اخير به علت اين كه سطح زمين نسبت به جامعه قبلي بالاتر ميباشد، امكان پوشيده شدن سطح آن توسط آب رودخانه كمتر است، لذا ميزان املاح و نمكهاي خاك و همچنين شوري آن بيشتر است. جامعهي تاغ كه در حاشيهي شرقي مرداب قرار دارد و آخرين واحد رويشي در اين بخش محسوب محسوب ميشود نيز داراي خاك سولونچاك است، اما به علت افزايش ميزان شن و ماشهاي شدن نسبي بافت خاك، از يك طرف خاصيت مويينگي آن كاهش يافته و از سوي ديگر امكان شستشوي املاح آن در هنگام بارندگي فراهم ميشود كه در نهايت موجب كاهش ميزان املاح و خاك و يا به عبارت ديگر كاهش تاثير آب زيرزميني در اين منطقه ميشود. 4) خاك به رويشگاه جامعه اشنان- چشموك: از ويژگيهاي بارز اين خاك داشتن بافت ماسهاي است. ميزان قابل ملاحظه شن سبب كاهش قدرت چسبندگي ذرات خاك شده و آنها را به صورت تپههايي از شنهاي روان در آورده است. قسمت عمدهاي از زمينهاي حاشيه غربي و شمال غرب تالاب يا از نوع ماسهاي هستند و يا اين كه تحت تاثير اين تپههاي شني قرار دارند. جوامع گياهي موجود در اين منطقه متشكل از انواع گياهان ماسهپسند است كه توان زيستن در چنين شرايطي را دارند. خاك در اين منطقه تحت تاثير آب زيرزميني و شوري درياچه قرار نميگيرد و ميزان املاح موجود در آن بسيار ناچيز است، به نحوي كه ميزان سديم در آن به 9/11 ميلي اكي والان در ليتر ميرسد و در مجموع از لحاظ ميزان املاح، گچ، مواد آلي و . . . فقير محسوب ميشود. سطح سفره آب زيرزميني در اينجا بسيار پايين بوده و بيشتر گياهان يكسالهاي كه داراي دوران رشد كوتاه هستند و قادراند آب مورد نياز خود را از طريق بارندگي تامين كنند، رشد ميكنند. چنانچه در بين گياهان اين منطقه گياهان چندساله وجود داشته باشد، به علت سازشهاي خاص آنها براي تامين آب مورد نياز ميباشد، به عنوان مثال ميتوان به گياه اسكنبيل اشاره كرد كه داراي ريشههاي بسيار گسترده و طويل (بيش از 20 متر) ميباشد. 5) خاك مربوط به رويشگاه جوامع گياهي دامني كوه سياه كه در بخش شمالي تالاب قرار دارند. سطح زمين در اينجا از نقاط همجوار بلندتر و داراي شيب تندتري است. بافت آن سنگي ميباشد و خاك موجود بيشتر از طريق فرسايش سنگهاي اين كوه فراهم آمده است. سطح آب زيرزميني بسيار عميق و خاك آن تحت تاثير آب شور مرداب قرار نميگيرد، لذا ميزان املاح و نمكهاي آب نسبت به نقاط ديگر كمتر و ميزان سديم در آن بين 430- 300 ميلي اكيوالان در ليتر است و حداكثر ميزان EC از 43 ميليموس بر سانتيمتر تجاوز نميكند. در اين بخش از منطقه به ترتيب از دامنه مجاور با تالاب تا قله كوه سياه جوامع ذيل استقرار دارند كه هر چه از درياچه دور شويم، بر مقدار شيب افزوده و از وسعت جوامع كاسته ميشود: جامعه گياهي اشنان جامعه گياهي قيچ جامعه گياهي افدرا همچنين با ازدياد فاصله از درياچه ميزان املاح، گچ، شوري و هدايت الكتريكي خاك كاهش مييابد كه به علت كاهش تاثير شوري مرداب است. 6) خاك مربوط به رويشگاه جامعه درمنه: بافت خاك از نوع لوم ماسهاي است و ميزان شن در آن بالا و خاك آن كمتر تحت تاثير آب زيرزميني و شوري مرداب قرار دارد، در نتيجه ميزان املاح خاك و شوري آن ناچيز بوده و EC به كمترين مقدار خود ميرسد (65/1 ميليموس) اين خاك از لحاظ ميزان مواد آلي فقير است و ميزان گچ در آن اندك ميباشد. در مجموع بافت شني، كمي املاح و شوري اندك، EC پايين و PH خنثي از ويژگيهاي اين خاك است كه نظير چنين خاكي در ساير نقاط منطقه وجود ندارد. |
برچسب ها |
گردش, گردشگري, جوامع گیاهی, خاك شناسي جوامع گياهي, خاک شناسی, درباره طبيعت, طبيعت, طبيعت و توريسم, طبيعت گردي |
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
ابزارهای موضوع | |
نحوه نمایش | |
|
|
War Dreams Super Perfect Body Scary Nature Lovers School Winner Trick Hi Psychology Lose Addiction Survival Acts The East Travel Near Future Tech How Cook Food Wonderful Search Discommend
Book Forever Electronic 1 Science Doors The Perfect Offers Trip Roads Travel Trip Time Best Games Of Shop Instrument Allowedly