|
10-06-2010, 02:41 AM | #1 |
(کاربر باتجربه)
تاریخ عضویت: May 2010
محل سکونت: اروميه
نوشته ها: 82
|
تالاب گاوخوني
تالاب گاوخونی
نام انگلیسی: gavkhouny swamp نام فارسی: تالاب (باتلاق) گاوخونی تالاب گاوخوني يكي از بكرترين چشماندازهاي طبيعي استان اصفهان محسوب ميشود كه به علت موقعيت جغرافيايي و مشكلات دسترسي به آن- به ويژه در گذشته- چهره طبيعياش كمتر با اقدامات سودجويانه بشر دستخوش تغيير شده است، از اين رو جلوههاي بينظير و چشماندازهاي زيبايي را براي اهل ذوق و دوستداران طبيعت در دامان خود به وجود آورده است. اين تالاب در آستانه ورود به كوير (مرز ميان اكوسيستم آبي با خشكي) واقع شده و انعكاسي از شرايط حاكم بر اين دو بومسازگان است. |
10-06-2010, 02:44 AM | #2 |
(کاربر باتجربه)
تاریخ عضویت: May 2010
محل سکونت: اروميه
نوشته ها: 82
|
پوشش جانوری منطقه گاوخونی
پوشش جانوری منطقه گاوخونی
كفزيان و بيمهرگان تالابها به دليل داشتن شرايط مناسب براي رشد و تكثير حشرات، گرمها و ساير بيمهرگان از لحاظ تنوع گونهاي غني بوده و از زيستگاههايي محسوب ميشوند كه بيشترين تنوع زيستي حشرات را دارند. اين مسئله اگرچه در نگاه اول از ويژگيهاي مضر و غير مفيد آنها به شمار ميآيد، وليكن فراواني كرمها و حشرات در تشكيل زنجيرههاي غذايي و بقاي بسياري از پرندگان، ماهيها و ساير جانداراني كه وابسته به تالاب هستند، بسيار حايز اهميت است. در يك بررسي انجام شده بر روي تنوع كفزيان در حاشيه شمال غربي تالاب (محل ورود رودخانه زايندهرود) انواع مختلفي از آنها مورد شناسايي قرار گرفته اند كه تحت تاثير تغييرات دماي و كيفيت فيزيكي و شيميايي در طول سال، تعداد و تنوع آنها نيز دستخوش تغيير ميشود . دوزيستان و ماهيها دوزيستان حداقل در مرحلهاي از زندگي و ماهيها در تمام عمر خود وابسته به آب هستند. تالابها به عنوان بومسازگانهاي آبي زيستگاه مناسبي براي زيست انواع ماهيها و دوزيستان به شمار ميآيند. در آبراهههاي حاصل از انشعاب رودخانه زايندهرود در بخش شمال غربي تالاب گاوخوني به علت برخورداري از پوشش گياهي انبوه و متراكم و همچنين آب تازهاي كه حداقل در طول مدت كوتاهي از سال وارد آن ميشود، دوزيستاني از جمله وزغ، قورباغه و ماهيهايي همچون كپور و گمبوزيا زندگي ميكنند. مشاهده ماهي كپور در اين بخش از تالاب لزوم توجه بيشتر و بررسيهاي كارشناسي در قابليت سودآوري پرورش و صيد ماهي را ميطلبد. متاسفانه به علت آلودگي شديد آب زايندهرود و تالاب، هر از گاهي شاهد مرگ و مير بسياري از ماهيها و آبزيان هستيم كه اين امر معمولاً به دو صورت اتفاق ميافتد: در حال اول مواد آلاينده و فاضلابها وارد شده به رودخانه و تالاب عمدتاً از مواد بسيار سمي، خطرناك و فلزات سنگين ميباشند كه مستقيماً مرگ و مير ماهيها و آبزيانرا ب دنبال دارد. در اين حالت تلفات حاصله در محل ورود فاضلاب و در ايامي از سال كه ميزان آب رودخانه در حداقل ممكن است، بيشتر ميباشد. حالت ديگر، مرگ و مير ناشي از اثرات غيرمستقيم و طولانيمدت مواد آلاينده است كه با تغييرات فيزيكي و شيميايي آب امكان مرگ و مير تنها به آبزيان ختم نميشود و ساير جاندارن و پرندگان كه از اين آبيزيان آلوده تغذيه ميكنند نيز در معرض خطر از بين رفتن قرار ميگيرند. |
10-06-2010, 02:56 AM | #3 |
(کاربر باتجربه)
تاریخ عضویت: May 2010
محل سکونت: اروميه
نوشته ها: 82
|
پوشش گیاهی منطقه گاوخونی
تيره اسفناج
گياهان اين تيره غالباً علفي و نمكدوست هستند كه در بيشتر مناطق شور كويري و خشك جهان از جمله در كناره درياها، باتلاقها و مردابها به خوبي رشد كرده و اجتماعات قابل ملاحظهاي را تشكيل ميدهند. تالاب گاوخوني هم به خاطر داشتن حاشيههاي مرطوب و شور، زيستگاه مناسبي براي رشد بسياري از گونههاي شور رست اين تيره ميباشد، به نحوي كه تنوع گونه هاي گياهي متعلق به اين تيره در مقايسه با تيرههاي ديگر سهم بيشتري را در تركيب رويشهاي منطقه ايفا ميكند. از گونههاي متعلق به اين تيره كه در جوامع گياهي مختلف منطقه به خوبي قابل مشاهده هستند، ميتوان به گونهاي از جنس لارك سلمه تره، كورنولاكا ژيرژنسونيا، گنگ (آغنه)، هالوستاكيس (قعر)، تاغ، جاروقزويني،(شكرشور)، لوندزيا گونههاي مختلف سالولا، جفته شور (شيرمال)، اشنان (ايشنون) و سياهشور (كاندول) اشاره كرد. از بين گياهان ذكر شده از جنس لارك (آنابازيس) آلكالوييدي به نام آنابازين (ايزومرنيكوتين) كه داراي خاصيت حشرهكشي بسيار قوي و سمي ميباشد، استخراج ميكنند . ميتوان از گونهةاي مختلف سالسولا (چشموك، زراق، سرمه) كه گلهاي رنگارنگ و چشمنوازي دارند، در ايجاد فضاي سبز مناطق كويي و از خاكستر برخي از گونههاي آن به علت داشتن مواد قليايي فراوان به جاي سود استفاده كرد. به علاوه اين گياه داراي خواص درماني بوده و اعضاي آن داراي اثر ملين و مدر است. از انواع سالولا مادهاي به نام سالسولين نيز استخراج ميكنند كه پايينآوردندهي فشار خون ميباشد. همچنين در زمانهاي گذشته از بخشهاي هوايي و خرد شده گياه اشنان براي شستن لباس استفاده ميشود. تيره گز گونههاي مختلف گز بيشتر در كنار آبهاي شور، زمينهاي شورهزار و كنار رودخانهها ميرويند و شامل درختچهها و يا درختاني با برگهاي نوكتيز سوزني و يا پولكمانندي است كه به طور فشرده روي هم قرار ميگيرند و از لحاظ ظاهري شكلي شبيه سرو دارند. در شمال غربي تالاب گاوخوني و در مجاور آبراهههاي متعددي كه به تالاب ختم ميشوند، پوششي فراوان، متراكم و از گونه هاي گز با ارتفاع قابل ملاحظهاي رشد ميكنند كه به همين دليل اين بخش از منطقه به جنگلزار مشهور است. پوست برخي از انواع درختچههاي گز داراي تانن فراوان ميباشند كه اثر قابض داشته، بهعلاوه مدر، اشتها آور و مقوي ميباشد. پنج گون مختلف از انواع گز شامل شوره گز، گز گلبرگ نازك، گز چهار مادگي و . . . در اين بخش از تالاب وجود دارند. متاسفانه در زمانهاي گذشته اهالي مناطق مجاور درختچههاي گز اين ناحيه را كه به صورت بيشهزارهاي متراكمي بودند، براي تهيه ذغال و همچنين سوخت به طور بيرويه قطع ميكردند كه امروزه با منسوخ شدن اين كار، خسارات گذشته تا حدود زيادي ترميم شده و سيماي جنگلي خود را دوباره باز يافته است. تيره كاسني اين تيره داراي ده گونه مختلف در منطقه است كه بيشتر بر روي دامنه كوههاي مجاور كه كمتر تحت شوري تالاب قرار ميگيرند، رشد ميكنند. اين گياه با گلهاي رنگارنگ خود مناظر زيبايي را در اوايل فصل بهار در اين مناطق ايجاد كرده و در مدت كوتاهي خزان ميشوند. از گونههاي متعلق به اين تيره كه در مناطق مذكور رشد ميكنند ميتوان به درمنه، شكر تيغال، گياهي با نام محلي تلچه، گل بابونه، سنسيو و . . . اشاره كرد. گونه درمنه از گياهان خوشخوراك است كه ميتواند در چراي دام موثر باشد. از اين گياه اسانسي عليه سويههاي مختلف باكتريايي و قارچي تهيه ميشود. تيره پيچك صحرايي اين تيره فقط داراي يك گونه در منطقه است كه در مسيرهاي آبرفتي كه در زمستان توسط آب پوشيده ميشوند و در خاكهاي شور استقرار مييابند، تيره پيچك صحرايي را ميتوان در مجاورت آبراهههايي كه در نتيجه انشعاب رودخانه زايندهرود و در محل ورود به تالاب به وجود آمده است، مشاهده كرد. اين تيره به نام محلي ليواش معروف است. تيره شببو هفت گونهي مختلف از اين تيره در منطقه شناسايي شدهاند. بسياري از اين گونههاي تيره شببو مصرف غذايي و يا ارزش دارويي دارند. بيشتر آنها دراي گلوكوزيد گوگردي هستند كه در استخراج اسانسهاي گوگردي كاربرد دارند. گياهان دارويي در اين تيره بسيار هستند و از گذشته دور مورد استفاده قرار ميگرفتهاند. همچنين بسياري از گونههاي اين تيره زينتي هستند. گياهي با نام محلي شلغمي، گونهاي از جنس ترهتيزك (چاله حموم) و دو گونه از جنس استريگموستوم و از جمله گونههاي متعلق به اين تيره در تالاب گاوخوني هستند. تيره ريش بز تنها گونه متعلق به اين تيره در منطقه ريش بز (ارمك، افدرا) ميباشد كه به علت شكل ظاهري انشعابات ساقه گياه به اين نام معروف است. اين گياه را ميتوان در ارتفاعات بالاي كوه سياه به خوبي مشاهده كرد كه از تراكم پوشش نسبتاً خوبي برخوردار است. بردباري اين گياه نسبت به شوري كم است و از اين رو د رمجاورت درياچه رشد نميكند. اين گياه خوشخوراك بوده و براي تامين علوفه دام استفاده ميشود. گونههاي مختلف افدرا كم و بيش داراي آلكالوئيدي معروف به نامافدرين هستند كه مصرف وسيعي در پزشكي دارد. افدرين استخراج شده شبيه آدرنالين عمل ميكند و محرك مغز و اعصاب، از بين برنده خستگي و ناراحتي، افزايشدهنده فشار خون، آرام كننده حركات رودهاي و تسكيندهنده و معالجه كننده روماتيسم ميباشد. افدرا در بين گياهان دارويي موجود از قويترين گياهان دارويي موثر برونشها ميباشد و يكي از قديميترين گياهان دارويي جهان است. اغلب اشخاص بايد بارها از دارويي بدون نسخه سرماخوردگي كه داراي ماده شيميايي پزودو افدرين است، استفاده كردهاند، بدون اين كه بدانند بنيان اين دارو از گياه دارويي افدرا ميباشد كه احتمالاً بيش از 5 هزار سال سابقهي شفابخشي داد. زنان باردار، مادران شيرده، اشخاص با فشار خون بالا، بيماران قلبي و . . . ميبايست در مصرف آن محتاط باشند . تيره شمعداني گونهاي از جنس اروديوم تنها گياه اين تيره در منطقه است كه در خاكهاي لومي كه داراي مقادير شن، رس و سيلت به اندازه يكسان ميباشند، رشد ميكند و در نواحي صخرهاي پوشيده شده توسط درمنه نيز ميتوان آن را مشاهده كرد. اين گياه داراي گلهايي به رنگ قهوهاي متمايل به قرمز است. تيره گندميان اين تيره شامل گونههاي ني، چمن شور، جارو پيغمبري (نيسي) ارموپيرم و . . . ميباشد كه بيشتر گياهاني علفي، يكساله يا چند ساله ميباشند و از لحاظ تامين علوفه دام اهميت دارند. چمن شور كه در بخش جنگلزار به خوبي رشد ميكند و يا يا جارو پيغمبري كه در ارتفاعات و جامعه گياهي درمنه وجود دارد، هر يك براي چراي دام به كار ميروند. از بين گونههاي مختلف اين تيره بعضي گياهان از فراواني بيشتري نسبت به ساير گونهها برخودار بوده و پوششهاي متراكمي را در ناحيه شمال غربي تالاب به وجود ميآورند. بهرهبرداري از گياه ني امروز در بسياري از تالابهاي كشور و جهان براي مصارف گوناگون متداول است، به نحوي كه ميتوان از آن در ساخت بخشهايي از خانه، ديوار پيشساختهاي به نام كانتكس، تهيه خمير مقوا و كاغذ و نئوپان و علوفه استفاده كرد. از مشخصات جالب توجه ديگر در مورد ني اين است كه برگهاي اين گياه در هنگام پوشيده شدن توسط آب، اين شرايط را تحمل نكرده و سريع ميريزند. اين امر معيار خوبي است كه ميتواند حداكثر بالا آمدن آب در تالاب را نشان دهد. تيره شبخسب كهورك (جغجغه يا كيليوني) گونه متعلق به اين تيره است كه در خاكهاي رسوبي بين محصولات زراعي و زمينهاي شور و در مسير رودخانه و آبراهههاي منتهي به تالاب رشد ميكند. تيره گل جاليز گونهاي از گل جاليز در اطراف تالاب و بر روي زمينهاي شني رشد ميكند. اين گياه فاقد كلروفيل ميباشد و بيشتر انگل ريشه درختچههاي گز در منطقه است. جالب است بدانيم كه برخي از گونههاي گل جاليز به عنوان تونيك، مقوي و رفع كنندهي ناراحتيهاي خون بوده و در معالجهي عقيمي بهكار ميروند. تيره پروانهآساها گياهاني ا زاين تيره كه در محدوده تاباب گاوخوني وجود دارند، عبارتاند از: خارشتر، شيرين بيان (مجو) و سه گونه از گياه گون ......، كه بيشتر بر روي زمينهاي شني و خشك حاشيهاي رشد ميكنند. خارشتر گياهي است خاردار كه در بيشتر نقاط خشك و بياباني ايران رويش ميكند و از سرشاخههاي آن براي چراي دام استفاده ميشود. از ريشه گياه شيرين بيان (شيرين بنان) هم ترگيبات گليسيريزين به دست ميآورند كه مصرف دارويي دارد و از قديم ريشهي آن به صورت دم كرده براي درمان برخي از بيماريهاي متداول بوده است . اين گياه در بوشهر و فارس با نام مهك و در تهران و شمال ايران با نام شيرين بيان، كرمان «متكي» و اصفهان «ميجو يا مژو» معروف است و در كتب طب سنتي قديم سوس (به معناي ريشهي شيرين بيان) معرفي شده است. از عصاره شيرينبيان و عرق آن همچنين مشروب غيرالكلي فرحبخشي درست ميكنند كه به آن كوكو (coco) ميگويند. برداشت ريشه يا ساقه اين گياه براي مصارف دارويي بايد در سال سوم هنگامي كه برگهاي آن در حال ريختن است، انجام گيرد، زيرا در اين مرحله از رشد گياه ريشه آن حداكثر ماده گليسيريزين را دارد . تيره علف هفتبند اسكنبيل و كاروانكش دو گونهي اين تيره هستند كه در نقاط شني رشد ميكنند. از اسكنبيل براي تثبيت تپههاي شني حاشيه تالاب ميتوان استفاده كرد. تيره سيب زميني تنها گونه اين تيره در منطقه گرگ تيغ(اشك) است كه به خاطر تيغهاي مشهورش به اين نام خوانده ميشود. كاربرد اين گياه در مناطق كويري و خشك در ايجاد حصارهاي طبيعي است. تيره چتريان (جعفري) گونه اي از جنس آنقوزه، گياهي با نام محلي خولگي، خارخروسك و شومانيا از جمله گياهان اين تيره هستند كه در منطقه رويش دارند. تيره قيچ سه گونه از اين تيره در منطقه رشد ميكنند كه شامل اسپند، خارخسك (نخودي) و قيچ ميباشند. اسفند يا اسپند كه در كتب طب سنتي با نام حرمل آمده است و نوعي سداب وحشي است، خاصيت دارويي داشته و دانه آن مخدر است و به عنوان تببر، كاهنده درد معده و در معالجه كرمهاي روده در مردان استفاده ميشود. جوشانده برگ آن براي درمان رماتيسم و ريشه آن براي كشتن برخي از حشرات موذي مفيد است. خارخاسك با نامهاي ديگري همچون شكرهنج و خار سوهك نيز معروف است، براي افزايش شير، از بين بردن انگلهاي شكم، معالجه آبسه، اسهال خوني، درمان اسهال خوني، درمان التهاب روده و برفك دهان و . . . به كار ميرود. قيچ در اغلب نقاط به كل قيچ نيز معروف است و با نامهاي ديگري همچون آقاجي، زرينچو، قرهقان و كچ نيز خوانده ميشود، گياهي است چند ساله به صورت درختچههاي كوچك كه در ارتفاعات مشرف به تالاب از جمله دامنه كوه سياه رويش ميكند. در گذشته اين گياه براي تهيه سوخت و ذغال استفاده ميشد . جامعهشناسي گياهي نامگذاري و شناخت جوامع گياهي همواره مورد توجه بسياري از پژوهشگران علم بومشناسي نظير براون بلانكه، روشرت، موراوس و غيره بوده است كه هر يك سعي كردهاند با پيشنهاد قوانين خاص نامگذاري، نظام معرفي واحدهاي رويشي و جوامع گياهي را بهبود بخشند. براون بلانكه قطعاتي از پوشش گياهي را با تركيب گونهاي مشابه كه به صورت تيپهاي مجزا به يكديگر مرتبط ميشوند و هر يك با خصوصيات جامعهپذيري و تركيب گياگاني معين و به وسيلهي گونههاي شاخص قابل تشخيص هستند، به عنوان جامعه معرفي كرد . در بررسي و مطالعه پوشش گياهي منطقه، پس از تفكيك گروهها و تعيين درجه وفاداري گونههاي موجود در هر يك از گروهها به صورت گونههاي شاخص، همراه و تصادفي 14 جامعه گياهي تشخيص داده شدند . در ذيل با توجه به ملاكهاي ديگر از جمله ميزان پوشش، شكل حياتي و نوع رويشگاه، هر گاه از اين جوامع توصيف ميشوند. جامعه ني اين جامعه داراي گونه شاخص ني ميباشد و در بخش شمالي تالاب در محل ورود زايندهرود به آن و در مسير آبراهههاي متعددي كه در نتيجه انشعاب در اين رودخانه حاصل شده است، سطح وسيعي را اشغال ميكند . ارتفاع پوشش در اينجا بيشتر از جوامع ديگر ميباشد و به خوبي ميتوان آن را از جوامع ديگر تفكيك كرد. گونههاي همراه در اين جامعه عبارتاند از: گنگ، گز، چهارمادگي و گياه شور. گياه ني از گروه آبرستها است كه در نواحي با سطح ايستايي بالا رشد ميكند و داراي تعرق اندكي ميباشد. گياهان متعلق به اين گروه تجمع نمك را زياد كرده و موجب ايجاد نواحي باتلاقي ميشوند . به علت بالا بودن ارتفاع پوشش گياهان ني كه در برخي نقاط تا 4 متر نيز ميرسد، اين جامعه سهم مهمي در جلوگيري از انتقال شوري به نقاط مجاور دارد، زيرا كه باد هنگام وزيدن در سطح درياچه مقداري آب و نمك با خود به همراه ميبرد كه در هنگام رسيدن به اين ديوار محافظ به مقدار قابل ملاحظهاي سرعت وزش باد كاهش يافته و مانع انتقال شوري از اين طريق ميشود. اين در حالي است كه در بخش شمالي تالاب و در فاصلهاي نه چندان دور، زمينهاي مزروعي گستردهاي وجود دارند كه در معرض چنين بادهايي ميباشند. سطح آب آبراههها در اين جامعه در برابر وزش باد مصون ميماند و پناهگاه مناسبي را جهت زيست پرندگان اين منطقه فراهم ميكند. همچنين آنها را از ديدگاه شكارچيان مخفي نگه ميدارد. از طرف ديگر ساقههاي زيرزميني گياه ني كه موجب رشد سريع و غيرجنسي آن ميشود، مورد تغذيه ماهي كپور قرار ميگيرد. جامعه گز اين جامعه به صورت نوارهاي انبوهي در مسير آبراهههايي كه از انشعاب رودخانه زايندهرود به وجود آمده است، از محلي به نام قلعه شاخكنار شروع شده و تا محلي به نام بنجيا واقع در بخش چراگاه كه نقطه شروع گسترش جامعه ني ميباشد، ادامه دارد. اين جامعه در دو طرف هر يك از آبراههها تا مسافت دهها متر گسترش دارد . جامعهي گز محل رويش انواع مختلفي از گونههاي گز ميباشد كه عبارتاند از : گز گليرگ نازك، شوره گز، گز چهار مادگي و دو گونه گز ديگر. علت تنوع و رشد انبوع گونههاي گز در اين جامعه، رشد سريع اين گياه و مقاومت و سازگاري آن با خاكهاي شور، اراضي پست و سطح آب زيرزميني بالا است . گز بيشتر به صورت درختچهاي است و داراي ارتفاع بالاتري نسبت به ساير جوامع گياهي منطقه، به جز جامعهي ني ميباشد. در اين جامعه همانند جامعه ني ارتفاع پوشش در برخي نقاط تا 4 متر نيز ميرسد و همانند ني ميتواند حركت يا سرعت بادهاي حاوي نمك را كه از سطح درياچه به ساير نقاط ميوزد، كاهش دهد. همچنين ميتوان براي ايجاد ديوار محافظ در مناطق كشاورزي كمك گرفت . از طرف ديگر گز جزو گروه چاهرستها ميباشد كه ريشههاي آن به سطح آب ميرسد و اثر معنيداري بر رژيم آب زيرزميني دارد . گونههاي شاخص اين جامعه عبارتاند از: انواع گز (ليواش)، سياهشور (كاندول). گونههاي همراه شامل: ني، خارشتر، گرگ تير (اشك) و نوعي گز ميباشد. جامعه هالوستاكيس (قعر) جامعه فوق در يك منطقه نسبتاً وسيع، از مجاور قلعهشاخ كنار و جاده شروع شده و تا جامعه گنگ و در برخي نقاط تا جامعه گز گسترش مييابد. به علت شوري بالاي خاك، پوشش از تنوع كمي برخوردار ميباشد. همچنين به علت شوري زياد خاك سطحي امكان استقرار و رويش گياهان يكساله در اين جامعه وجود ندارد و در بين برداشتهاي قطعات نمونه، هيچ گونه گياه يكساله مشاهده نشد . گونه شاخص اين جامعه هالوستاكيس ميباشد. اين گونه گياهي متعلق به گروه چاهرستها ميباشد. در اين گروه سيستم ريشهاي معمولاً به سطح آب زيرزميني ميرسد و نقش مهمي بر روي رژيم آب زيرزميني دارند و به طور معمول غلظت مواد معدني آب زيرزميني را هنگامي كه جريان آب كند باشد، افزايش ميدهند. اين گونه گياهي در نقاط مرطوب و يا شورهزارهايي كه داراي خاك پف كرده ميباشند رشد كرده در بيشتر سواحل درياچه هاي شور ديده ميشود. گونههاي همراه اين جامعه شامل گنگ و اوشنان است. جامعه گنگ جامعه فوق كم و بيش عضو پايدار و سازگار رويش در مردابهاي شور است و گونه شاخص آن گنگ ميباشد. اين گياه يكي از مشخصترين گياهان شورهزارها است و در بسياري از شورهزارهاي ايران كه سطح آب زيرزميني بالا يا سطحي ميباشد، رشد و نمو ميكند . به نظر ميرسد عامل اصلي استقرار اين گياه در اراضي پست و حاشيهاي تالابهاي شور كه داراي سطح آب زيرزميني بالا هستند، پوشيده شدن اين مناطق توسط آب ميباشد كه هر چند وقت ممكن است اتفاق افتاده و موجب افزايش رطوبت خاك و شستن نمكهاي سطحي خاك شود كه اين خود زمينه را براي جوانهزني و رشد گياه فراهم ميكند. ويزل كشف كرد كه دانههاي اين گياه در يك گستره معين از غلظت نمك (تا اندازه m 6/0) رشد ميكند . اين گستره از نمك در طبيعت با پوشيده شدن چنين مناطقي به وسيله آب فراهم ميشود، زيرا پوشيده شدن توسط آب در فواصل زماني مختلف صورت ميگيرد،يك رطوبت مطلوب و نه اشباع از آب را در خاك سبب ميشود. همچنين مقدار شوري خاك را در سطح فوقاني تا سطح شوري آبي كه آن را ميپوشاند، تغيير ميدهد. البته نظير چنين عملكردي از طريق بارندگي چنان چه قابل ملاحظه باشد، تحقق مييابد. جامعه شور اين جامعه در محل چراگاه و در مجاورت محلي به نام شاخ كوهسياه كه در حقيقت آبراههاي است كه از انشعاب رودخانه زايندهرود حاصل شده است، به صورت متراكم با پوشش بالا گسترش دارد. اين جامعه مانند جامعه قبل در هنگام افزايش آب رودخانه و پيشروي آب پوشيده شده و گونه شاخص آن گياه شور ميباشد. اين گياه جزو گروه مويينه آبرستها و از گياهان شور رست ميباشد كه از آب مويينهاي و سطحي (كمتر از يك يا دو متر) استفاده ميكند . رشد خالص اين گياه اغلب ايجاد يك چمنزار متراكم را ميكند. همچنين اين گونه گياهي جهت تامين بخشي از غذاي دام موجود در منطقه مورد چرا قرار ميگيرد. گونههاي همراه در اين جامعه عبارتاند از: گز، گلبرگ نازك، گنگ و قعر. جامعه گون جامعه گون در حاشيه تپههاي شني واقع در بخش شمال غربي و در مجاورت با قلعهاي معروف به نام شاخ ميان واقع شده است. اين جامعه در تثبيت شنهاي روان كه توسط باد حمل ميشود، داراي اهميت فراوان است، زيرا كمي دورتر از اين ناحيه زمينهاي مزورعي گستردهاي وجود دارد كه همواره در معرض خطر پوشيده شدن به وسيلهي شنهاي روان ميباشند. گياهان اين جامعه بيشتر از انواع ماهپسند بوده و توان سازگاري در چنين شرايطي را دارا ميباشند و به علت تنوع پوشش در اينجا مقايسه با بسياري از جوامع ديگر منطقه بالا است. با وجود اين نميتوان تاثير تالاب را بر اين ناحيه ناديده گرفت، چرا كه بادهايي كه از سطح تالاب به اين ناحيه ميوزد، مرطوب و حاوي ذرات نمك ميباشد كه در افزايش رطوبت خاك و شوري آن در اين جامعه نقش بهسزايي دارد. علت تعدد گونههاي گياهي در اين جامعه دوري آنها از تالاب و در نتيجه استقرار گياهان غير بردبار و يا كم بردبار به شوري ميباشد. جامعه اشنان- چشموك اين جامعه در محلي به نام قلعه شاخ ميان و در ضلع جنوبي رودخانه زايندهرود، در محل ورود به تالاب گاوخوني، بعد از جامعه گنگ استقرار داشته و به طرف تپههاي شني گسترش دارد. بافت نسبتاً شني خاك در اين منطقه موجب شده همانند جامعه قبل، خاك آن كمتر تحت شوري مرداب قرار گيرد و تنوع گياهي در اينجا نيز بالا باشد . گونه شاخص اين جامعه شامل زارق، چشموك، سرمه، گونهاي از جنس لارك و اوشنان ميباشد و گونههاي همراه عبارتاند از: ليواش، گرگ تيغ، اسپند، شور، گنگ، خار شتر و سياهشور. جامعه جفته شور- چشموك اين جامعه در مجاورت تالاب و در بخش شماي آن بخش مرتفعتري نسبت به نقاط همجوار ميباشد و با وسعتي به عرض حدود 10 متر، ولي به طول چند كيلومتر بر روي خاك شني و سنگريزهاي كه در هنگام بارندگي و جريان سيل از نواحي مرتفعتري تشكيل شده است، استقرار مييابد. اين جامعه پوششي بسيار متفاوت با بخشهاي مجاور دارد و در دو طرف خود تا شعاع صدها متر فاقد هر گونه پوشش گياهي است، زيرا شوري زياد و بالا بودن سطح آب زيرزميني مانع از رويش هر گونه گياهي شده است. اما در اين ناحيه تراكم نسبي پوشش بالا ميباشد، زيرا بافت شني خاك و همچنين مرتفع بودن آن مانع از تاثير آب شور تالاب در اين ناحيه شده است. گونه هاي شاخص در اين جامعه عبارتاند از: چشموك، جفته شود (شيرمال) و گونههاي ديگر همراه شامل اشنان، سياهشور و جارو پيغمبري (نيسي) ميباشد. جامعه اشنان- سالسولا اين جامعه بر روي يك سطح شني نسبتاً هموار، بعد از جامعه فرعي شاخ كنار استقرار يافته است. در اينجا به علت پايين بود سطح سفره آب زيرزميني و بافت شني خاك، تاثير شوري مرداب ناچيز بوده و همچنين گياهان موجود بيشتر از انواع يكساله هستند كه آب مورد نياز براي رشد خود را از طريق بارندگي در فصل زمستان و اوايل بهار تامين ميكنند. گونههاي شاخص در اين جامعه شامل: اشنان، سالسولا و كورنولاكا ميباشد و گونه هاي همراه در اين واحد رويشي عبارتاند از: جارو پيغمبري (نيسي) سالوسلا، جارو قزويني (شكر شور) و كهورك (كيليوني). جامعه اشنان جامعه اشنان در دامنهاي وسيع با سطح نسبتاً هموار و آب زيرزميني عميقتر نسبت به جامعه همجوار، يعني جامعه گنگ گسترش دارد . از گونههاي شاخص جامعه اشنان، اشنان ميباشد كه تراكم بالايي دارد و يك گياه علفي و پايا است. رويشگاه اصلي آن اراضي شور با شيب ملايم و سطح آب زيرزميني به نسبت بالا است و علاوه بر تثبيت شن ميتواند براي علوفه دامها، به ويژه شتر، مورد استفاده قرار گيرد. همچنين در گذشته برگ اين گياه براي شستن لباس كاربرد داشته و از طرف ديگر در برخي نقاط از برگ اين گياه ماده شيميايي كلياب استخراج ميكنند كه براي رنگرزي و سفيد كردن ابريشم استفاده ميشود. تراكم پوشش در اين جامعه بيشتر در مسير آبراهههايي است كه از كوه سياه سرچشمه ميگيرند و در فصل بارندگي موجب تامين آب سفره زيرزميني و كاهش ميزان نمك ميشوند و به همين علت در سالهايي كه بارندگي ميزان قابل توجهي باشد، تعداد كثيري از گياهان يكساله شور رست و غير شوررست رشد و نمو ميكنند. در اين مكان بارندگي يكي از عوامل موثر و مهم در رشد گياهان يكساله ميباشد. در طي دو سال كار صحرايي در منطقه (1374 و 1375)، مشاهده شد كه در سال 1375 كه بارندگي به مقدار قابل توجهي بيش از سال قبل بود، تنوع و رشد گياهان يكساله نيز افزايش يافته و لازم شد تا برداشت قطعات نمونهي جديدي را در سال اخير از جامعه انجام داده و حضور متراكمي از گونه لوندزيا را در جامعه اشنان شاهد باشيم. از گونههاي شاخص ديگر جامعه اشنان ميتوانيم به موارد ذيل اشاره كنيم: ايزاتيس (شلغمي)، ارموپيروم، جفته شور (شورمال) لوندزيا و گونههاي همراه شامل جارو پيغمبري (نيسي)، سكنبيل، قيچ و درمنه. جامعه تاغ اين جامعه در بخش شرقي تالاب گاوخوني استقرار دارد و يك جامعه طبيعي است كه گسترش زيادي ندارد . از ناحيه شمال شرقي تالاب هنگامي كه در امتداد محدوده شرقي آن حركت كنيم، پس از طي مسافتي اندك به جامعه تاغ برخورد ميكنيم كه در حقيقت آخرين جامعه گياهي در محدوده شرقي منطقه محسوب ميشود. چرا كه پس از گذر از اين جامعه به آبراهههاي متعددي ميرسيم كه از ارتفاعات شرقي موجود كه در فاصلهي نسبتاً دوري از آن قرار دارد، سرچشمه ميگيرند. به علت شوري بالاي خاك در طي مسير، آبهاي جاري در اين آبراههها به مقدار زيادي شور شده و مانع رويش هر گونه گياهي در اين بخش از تالاب ميشود. اين وضعيت تا ناحيه جنوبي تالاب همچنان ادامه دارد. تاغ گونه شاخص اين جامعه ميباشد كه بيشتر در محل تقاطع آبراهههاي آبي و اراضي شور و سطح نواحي شني رشد و نمو ميكند. از انواع درختي تاغ ميتوان در جهت تثبيت شنهاي روان استفاده كرد. گونههاي همراه در جامعه تاغ عبارتاند از : اشنان، جارو پيغمبري، سالسولا و ايزاتيس. |
05-03-2011, 04:48 PM | #4 |
(کاربر طلایی)
تاریخ عضویت: Feb 2011
نوشته ها: 956
|
تالاب گاوخوني
تالاب گاوخوني تالاب گاوخونی كه سالها در مرز خشكسالی به سر میبرد با گشایش یكباره كانال زاینده رود به سمت تالاب در حال زنده شدن است. این تالاب كه سالها با پیامدهای ناشی از كم آبی در حوضه زاینده رود مواجه بود با پر آب شدن زاینده رود و قطع آبیاری زراعی دوباره احیا میشود. با این كه كارشناسان اعتقاد دارند آب زاینده رود هم برای مصارف شهری كافی است هم برای تالاب، اما واگذاری حوزه آبخیز این رود به زمینهای زراعی، تالاب را از بین برده و سبب خشكسالی شده است. پیش از این تنها آب باریكهای از بخش كشاورزی در انتهای رودخانه زاینده رود وارد تالاب گاوخونی میشد. به همین دلیل از پهنه آبی گسترده، پوشش گیاهی درهمتنیده و خیل پرندگان مهاجر آبزیان این تالاب اثری دیده نمیشد. همزمان با اجلاس اوپك كه در اصفهان برگزار شد سهمیه آب واگذاری به زمینهای زراعی قطع شد تا سطح آب در مسیر شهر بالا بیاید. بالا آمدن آب باعث افزایش آب ورودی به تالاب شد.در همین زمان فلامینگوها جذب این آب شده و شروع به جوجه آوری كردند. جوجه آوری فلامینگوها بر اثر آبی كه به دلیل زیباسازی شهر به تالاب رسیده بود باعث شد تا سازمان حفاظت محیط زیست دلیل خوبی برای مقابله با وزارت نیرو كه متولی واگذاری آب زاینده رود به زمینهای زراعی بود داشته باشد. . مساحت تالاب قبل از خشكسالی ۷٠ هزار هكتار با ١١۷كیلومتر محیط بود كه چهل و هفت هزار هكتار آن را دریاچه وبقیه را زمینهای خیس اطراف تالاب تشكیل می داد. این تالاب یكی از تالاب های بسیار با ارزش كشور است كه در استان اصفهان قرار دارد. شاید به دلیل فراوانی گورخر در گذشته در دشت های پیرامون تالاب و مرگ شكارچیانی كه به امید شكار این حیوانات اسیر مرگ در محیط های باتلاقی این منطقه می شدند، آن را گور خونی نامیدهاند كه بعدها به گاو خونی تبدیل شده است. اما تعریف دیگری از نام تالاب در منطقه وجود دارد مبنی بر این كه گاو خونی در اصل گاوخانی به معنی چاه بزرگ بوده است. گاوخونی یكی از نادرترین تالاب های موجود در فلات مركزی ایران و از نظر تنوع چرخه طبیعی و ارزش های زیستگاهی منحصر به فرد است و بدین جهت در ردیف تالاب های بین المللی قرار گرفته است. رشد جمعیت و مهاجرت، افزایش سطح اراضی كشاورزی و روش های نادرست آبیاری، توسعه زیاد فضاهای سبز درون شهرها از جمله چمن و طرح های انتقال آب زاینده رود به سایر مناطق، افزایش مصارف صنعتی و خشكسالی از عمده علل خشك شدن تالاب گاوخونی بوده است. تالاب گاوخونی اصفهان كه هنوز ناشناخته مانده، دارای جلوه هایی بكر، زیبا و پررمز و راز است. این تالاب به دلیل ارزش های نهفته زیست محیطی، نقش و اهمیت منحصر به فرد در جلوگیری از گسترش كویر، پذیرش دهها هزار پرنده بومی و مهاجر و تثبیت تپه های شنی، از اهمیت و ارزش ویژهای برخوردار است. مطالعه تاریخ و گذشته تالاب گاوخونی، حكایت از آن دارد كه این زیستگاه از لحاظ تنوع آبزیان و حیات وحش، به مراتب غنی تر از حال بوده است و جانورانی مانند گورخر، آهو، یوزپلنگ، خوك و پرندگان بسیاری در آن میزیستهاند. |
برچسب ها |
گردشگری, تالاب های ایران, تالاب گاوخونی, طبیعت, طبیعت و توریسم, طبیعت گردی |
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
ابزارهای موضوع | |
نحوه نمایش | |
|
|
War Dreams Super Perfect Body Scary Nature Lovers School Winner Trick Hi Psychology Lose Addiction Survival Acts The East Travel Near Future Tech How Cook Food Wonderful Search Discommend
Book Forever Electronic 1 Science Doors The Perfect Offers Trip Roads Travel Trip Time Best Games Of Shop Instrument Allowedly