31-05-2011, 10:20 AM | #1 |
(کاربر طلایی)
تاریخ عضویت: Mar 2011
نوشته ها: 512
|
عوامل تهديد و تخريب تالابها
عوامل تهديد و تخريب تالابها از گذشتههاي بسيار دور انسان آزمند و حريص همواره به گسترش سيطره و تسلط خود بر سرزمينها و دشتهاي پهناوري كه در مقابل ديدگان بشر قرار ميگرفت، توجه داشت و بر اساس اين باور غلط كه منابع طبيعي موجود پاياني ندارند و انسان ميتواند تا ابد از اين چشماندازهاي طبيعي و غني استفاده كند، هر روز دستدرازي و چپاول بخشهاي جديدي از آن را آغاز كرده و بر جمعيت خود بر روي كره خاكي افزود، غافل از اين كه پايان ناخوشايندي در انتظارش است. فشار و سنگيني بار بهرهبرداريهاي مكرر، غير آگاهانه و بيش از حد و حصر از منابع طبيعي و از جمله تالابها بر همه بخشهاي زيست ما به شدت احساس ميشود. در اين ميان الگوهاي پيچيده اقتصادي كشور پيشرفته از يك طرف و فقر و رشد نگرانكننده جمعيت كشورهاي در حال توسعه از طرف ديگر بر اين سنگيني بار ميافزايند. بخش اعظم اين تخريبها و انهدامها متوجه بومسازگانهاي آبي و محيطهاي تالابي ميباشد كه حتي شدت تخريب آنها از بخشهاي ديگر به خاطر عدم درك صحيح از ارزشهاي نهفته آنها بيشتر است و روند بياباني شدن و توسعه كوير با از بين رفتن آنها سرعت بيشتري ميگيرد. پايداري روند تخريب تالابها وجه اشتراك تمام كشورهاي جهان است. هر روز در گوشهاي از اين زيسپهر پهناور شاهد مرگي يكي ديگر از تالابها هستيم. اگر چه از آهنگ سريع تخريب و نابودي تالابها به مقدار قابل ملاحظهاي كاسته شده، ولي حجم عظيم تخريبهاي گذشته و نابوديهايي كه بعضاً هنوز هم به چشم ميخورد، اوضاع نگرانكنندهاي را در مورد وضعيت آينده تالابها فراهم كرده است. امروزه خطر نابودي تالابها و آلودگي آبهاي ساحلي همانند بحران تخريب لايه ازن، نابودي جنگلها و انقراض بسياري از گونههاي جانوري و گياهي به يكي ديگر از بحرانهاي زيستمحيطي جهان تبديل شده است. بر اساس اطلاعات منتشر شده از طرف كنوانسيون رامسر (1997) آمار تخريب و از بين رفتن تالابها در برخي از كشورهاي جهان به اين گونه است: . همچنين بر اساس اطلاعات موجود در ايالات متحده آمريكا تقريباً 50 % تالابهاي طبيعي نابود شدهاند و تاثير اين نابودي در انواع زيستگاههاي مهم مشهود است. براي مثال دشت غرقابي جنگلهاي ميسيسيپي تنها به چند درصد رسيده و تالابهاي كاليفرنيا 90 % كاهش يافته است. در بريتانيا 60 % تالابها نابود شده و از سال 1930 تا كنون 6 گونه گياهي تالابي منقرض شدهاند. در سراسر اروپا تغييرات مشابهي در جريان است،40 % تالابهاي ساحلي از سال 1960 تا كنون نابود و 70 درصد تالابهاي پرتغال جهت كشت و ذرع خشك شدهاند. روند تخريب و نابودي تالابها در ايران نيز وضعيت بهتري از ساير كشورها ندارد. اگر چه آمار دقيق و كاملي از وضعيت تالابهاي كشور از لحاظ پوشش گياهي و نقشه رويشي آبزيان، پرندگان مهاجر و بومي، گونههاي بومي و مهاجم گياهي و جانوري، تخريب و دگرگوني اين بومسازگانهاي طبيعي و خدادادي وجود ندارد و تحقيقاتي كه در اين راستا انجام گرفته، پراكنده و به صورت مقطعي بوده است. اما گزارش مقدماتي ارايه شده از وضعيت تالابهاي جمهوري اسلامي ايران دلنگرانيهاي درخور توجهي را از وضعيت آيندهي تالابهاي كشور به وجود آورده است. بر اساس گزارش مذكور (صادقي – 1378)، ميزان قابل ملاحظهاي از تالابهاي حوزه آبريز درياي خزر براي مقاصد كشاورزي، ساخت مسكن و جايگاه دفن زباله نابود شدهاند. همچنين در حوزه آبريز خليج فارس و درياي عمان بخش قابل ملاحظهاي از تالابها طي جنگ تحميلي و عوارض ناشي از آن آسيب ديده و البته جنگ خليج فارس نيز بر آن بيتاثير نبوده است. در حوزه آبريز هامون نيز علاوه بر جنگ طولاني مدت داخلي در كشور افغانستان كه موجب بروز آثار سوء در تالابهاي آن حوزه شده است، اعمال مديريت نامناسب منطقهاي از جمله تغيير مسير، ايجاد تاسيسات جديد و وارد كردن گونههاي غير بومي، صدمات و خسارات قابل ملاحظهاي را به دنبال داشته است. نابودي تالاب كمجان و تبديل راضي آن به زمينهاي كشاورزي، پس از مدتي موجب غيرقابل استفاده شدن اراضي كشاورزي مذكور ميشود. همچنين ر معرض تهديد جدي قرار داشتن تالاب گاوخوني (بدون اقدامات و ملاحظات مديريت آبريز زاينده رود) از فاجعههاي زيستمحيطي در حال تكوين در اين حوزهها به شمار ميآيد. به علاوه در حوزه آبريز درياچه اروميه احداث سد بر روي رودخانهها و احداث بزرگراه در داخل درياچه اروميه و عوارض ناشي از آن، تاسيسات آبزيپروري و زهكشي بخشهايي از آن از عوامل تهديد كننده جدي نابودي تالابهاي اين حوزه است. موارد گفته شده تنها گوشهاي از روند تخريب و نابودي تالابها در ايران ميباشد. در مجموع عمدهترين عوامل موثر در از بين رفتن تالابها در ايران و ساير نقاط را ميتوان به صورت ذيل خلاصه كرد، شايسته است با اتخاذ تدابير آگاهانه و به موقع از بحران زيستمحيطي عنقريب جلوگيري شود. يكي از عوامل عمده تخريب و انهدام تالابها عوامل انساني است (1994 – Dugan). عدم شناخت واقعي ارزشهاي بالقوه و نقش و اهميت اين بومسازگانها در زندگي بشر كه ادامه حيات بقاي ما و ساير موجودات را تضمين ميكند، موجب ناكام ماندن بسياري از اقداماتي ميشود كه سعي در حفاظت از تالابها و جلوگيري از تخريب آنها دارند. تبديل بومسازگانهاي تالابي به زمينهاي كشاورزي از ديگر عوامل نابودي تالابها است. تالابها از لحاظ مواد توربزا بسيار غني بوده و براي امور زراعي مناسب ميباشند، از اين رو تالابهاي بيشماري تاكنون زهكشي و تبديل به زمينهاي كشاورزي شدهاند. اين اقدام اگرچه ممكن است به ظاهر و در كوتاهمدت مفيد به نظر آيد، اما آنچه مسلم است اين كه در درازمدت با خسارات جبرانناپذير زيستمحيطي همراه است. رودخانهها و جريانات آبي ديگر در مسير خود به وسيلهي فاضلابهاي شهري، كشاورزي و صنعتي آلوده شده و در نهايت موجب آلودگي تالاب ميشوند. بخشي از اين آلودگيها (فاضلابهاي شهري) در درازمدت و طي يك سري واكنشهاي شيميايي از بين ميرود، ليكن مسموميت ناشي از مابقي فاضلابها حيات آبزيان، پرندگان، حيات وحش و به طور كلي بقاي تالاب را به شدت به مخاطره مياندازد. رسوبات حمل شده به تالاب نيز موجب پر شدن تالاب، رسوبزايي و در نتيجه كم شدن گستره و توسعه تالاب شده و چنانچه با اقدامات به موقع لايروبي نشود، زمينه را براي نابودي كامل آن در آينده فراهم ميكند. شايد به همين خاطر باشد كه اصولاً تالابها از ديدگاه زمينشناسي طول عمر اندكي دارند. از عوامل متعدد ديگر در نابودي تالابها عدم وجود مديريتي هدفدار و توانمند است كه در بسياري از موارد اقداماتي را كه جهت حفاظت و حراست از تالابها پيشبيني ميشود، به نتيجه نهايي و مورد نظر نميرساند. عدم اطلاعات لازم و ضروري پيرامون بسياري از تالابها و عدم ارايه طرحهاي جامع مديريتي، حفاظت از تالابها را با مشكل مواجه كرده است و از اين رو است كه در پنجمين نشست كنوانسيون رامسر در كوشيرو ژاپن در سال 1993 بر اصول استفاده خردمندانه از تالاب تاكيد و اعلام شد كه لازم است از محدوديتهاي بومشناختي يك سيستم تالابي شناخت كاملي داشته باشيم تا بتوانيم در مورد تاثير عملكردها بر تالاب به درستي داوري كنيم. بنابراين زماني كه اطلاعات كافي و جامعي در دست نيست، بايد فعاليتهاي موثر بر تالابها با رعايت كليه اصول احتياطي صورت گيرد، به عبارت ديگر هنگامي كه يك فعاليت بر تالاب مجاز است كه به وضوح كليه آثار و پيامدهاي آن مشخص شود و در صورت وجود هر گونه ابهام بايد از انجام آن ممانعت به عمل آيد. استفاده از تالابها به عنوان مناطق تفرجگاهي اگرچه يكي از اهداف جديد مديريت تالابها در راستاي آشنايي مردم با ارزشها و حفاظت از آنها به شمار ميآيد، ليكن اگر اين اقدام بدون برنامهريزي صحيح و لجام گسيخته باشد، نه تنها هدف مذكور محقق نميشود، بلكه گاهي به روند تخريب تالاب نيز كمك ميكند. صيد و شكار نيز در اين مناطق بايد طبق ضوابط و مقررات حسابشده و مدون صورت پذيرد. خوشبختانه اعمال قوانين شكار در ايران سابقهاي بس تاريخي دارد، چرا كه اولين احكام قانوني در باب شكار در ارديبهشت 1307 تدوين شده است، اما صدور مجوز شكار بيش از حد ظرفيت در چنين مناطقي و همچنين شكارهاي غيرمجاز و دور از چشم قانون موجب شده تا پرندگان و حيات وحش تالابها نيز همانند ساير نقاط ديگر صدمات شديدي را متحمل شوند. در كشور ما حدود يك ميليون اسلحه شكاري با پروانه مجاز در اختيار شكارچيان قرار دارد و سالانه بيش از پانصد ميليون گلوله حيات وحش و پرندگان كشورمان را هدف قرار داده و آنها را با خطرات شديدي مواجه كرده است . علاوه بر موارد ذكر شده، برداشت مواد توربي از تالابها، استفاده مكرر اقتصادي نظير استخراج نمك، مواد معدني و پرورش آبزيان و . . . ديواركشي و تغيير شكل آنها به مخازن آب، تغيير مسير آبراههها و يا پمپاژ آبهاي زيرزميني نواحي مجاور، ايجاد سد و كنترل آب رودخانهها، افزايش رسوبگذاري، كانالي كردن رودخانهها، معرفي گونههاي غير بومي و جمعآوري تخم پرندگان توسط افراد سودجو از جمله عمدهترين عوامل ديگري هستند كه در نابودي تالابها هر يك به نوبه خود نقش بهسزايي دارند. |
برچسب ها |
گردش, گردشگري, تالاب, درباره طبيعت, طبيعت, طبيعت و توريسم, طبيعت گردي, عوامل تهديد و تخريب تالابها |
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
|
|
War Dreams Super Perfect Body Scary Nature Lovers School Winner Trick Hi Psychology Lose Addiction Survival Acts The East Travel Near Future Tech How Cook Food Wonderful Search Discommend
Book Forever Electronic 1 Science Doors The Perfect Offers Trip Roads Travel Trip Time Best Games Of Shop Instrument Allowedly