30-05-2011, 03:59 PM | #1 |
(کاربر طلایی)
تاریخ عضویت: Mar 2011
نوشته ها: 648
|
گاوخوني در گذر زمان
گاوخوني در گذر زمان از زمانهاي گذشته سفرنامه نويسان و جغرافيدانان كه علاقمند به مطالعه ويژگيها و روايت اخبار شهر زيباي اصفهان بودند، همواره بخشي از مطالب خود را در قالب توصيف بلوكات اصفهان و از جمله بلوك روي دشت به گاوخوني اختصاص ميداند و آخرين اطلاعات و گفتههاي رايج موجود را كه ديده يا شنيده بودند نقل ميكردند. در برخي از اين نوشتهها واقعيتها آن طور كه بودند منعكس نميشدند و آمار و ارقام ارايه شده كامل و دقيق نبودند. اين در حالي بود كه دسترسي به تالاب با مشكلات بسياري همراه بود و بلدباناني كه از بخشهايي از اين منطقه ديدن ميكردند، هر يك به تناسب برداشت خود به توصيف آن پرداخته و نويسندگان نيز همان روايات را ثبت و نقل ميكردند. البته برخي از نويسندگان (جابر انصاري- 1321)، در آثار خود بخشهايي از اين مطالب را تنها افسانهاي بيش نميدانند و حسيني (1369) در اين باره مينويسد: «مطالب قدما اغلب نقل بعضي قصص و روايات اساطيري و منقولات متاخرين تكرار سخنان قدما است و فيالجمله آن چه در اين باره آوردهاند، اگر چه همه حكايت از اين دارد كه اين منطقه شگفتانگيز از ديرباز اسرارآميز مينموده است، نكتهاي چندان استوار در بر ندارد». با وجود همه مسايل فوق تلاشهاي گذشته را ميبايست اولين گامها در راستاي شناخت اين منطقه بكر دانست كه هر يك سعي در بازگويي بخشي از ويژگيهاي اين منطقه داشتهاند. اگر چه اين اقدامات در برخي موارد ناقص بوده، وليكن هنگامي كه اين مسئله را در نظر بگيريم كه با گذشت سالهاي طولاني هنوز ناگفتهها و رموز بومشناختي و زيستمحيطي بسياري پيرامون تالاب وجود دارد و دسترسي به بخشهايي از آن حتي در زمان حال غير ممكن مينمايد، به ارزش كارهاي انجام شده بيشتر پي ميبريم. مفضل بن سعد به حسين مافروخي در رساله محاسن اصفهان در حديث گاوخوني و در توصيف بلوك روي دشت كه آخرين بلوك آبخور زايندهرود است، اين چنين حكايت ميكند : «في الجمله ولايتي به انواع عمارت و زراعت پيراسته و اهالي و اصناف مروت و فتوت آراسته. به اقصاي آن زميني هست مبسوط بر مسافتي مضبوط كه آن هجده فرسنگ است در دو فرسنگ و بر آنجا ممغيضي معروف به گاوخواني، خاصيت ابتلاع فواضل آبهاي زندهرود اصفهان و اراقت آن بر هشتاد فرسنگي زمينها و صحراهاي كرمان به حيثيتي كه معظم بلاد و معتب امهات مواضع آن در تكثر ارتفاعات و توفر زراعات و غرس ساير اشجار ميوهدار و غير ميوهدار از گل و سرو وبيد و چنار و نباتات و رياحين بهار كلي اعتماد اعتبار، مد و جذر آن را استظهاي دارد و هرگاه كه خبر عزدات آب گاوخواني و ايام مد آن بحد كرمان صورت انتشار يابد. تمامت اهالي ان حدود چون ايام عيد نوروز و مراسم تفرج و تماث رخت طرب به دوش، نشاط به بساط شادكامي كشند و مژدگاني آن حال در اميدواري آن سال از فراخ نعمتي و خوش عيشي و شادكامي به يكديگر دهند و آن سال به خوشدلي و آسايش و رفاهيت گذرانند». سابقه تاريخي توصيف گاوخوني سابقهاي بس طولاني است. ابن خرداد به جغرافيدانان مشهوري كه در قرن سوم ميزيست، مينويسد اين رودخانه (زايندهرود) پس از فرو رفتن در باتلاق گاوخوني دوباره در 60 فرسخي آن باتلاق در كرمان ظاهر ميشود . وي يكي از اولين افرادي است كه ارتباط آب گاوخوني با كرمان را عنوان ميكند. اين نظر در بيشتر نوشتههاي گذشته نيز عنوان و مورد بحث قرار گرفته است. در كتاب الاصفهان نوشته مير سيد علي واژن شاردن در اين باره آمده است: «نظر به اين كه جوف اين اراضي وسيع و به سبب لولههاي شعريه مملو از اين آب شده است و به سبب سوراخ از بعضي جاها منحدر و سرازير ميشود، ممكن است اين در حالت جذب و انحدار هر كدام به مناسب وضع و جنس زمينهاي مختلف كه در مجاورت يكديگر واقع هستند، متوالياً ادامه كند و آب را از گاوخاني به جاهاي دور حتي كرمان برساند، به همين سبب جذب و انحدار باز ممكن است آب از كرمان به خليج بريزد و مبناي كلام حمدالله مستوفي در شرح رودخانهها كه مينويسد آب زاينده رود وارد خليج فارس ميشود، بنابر اين مقدمه باشد . هنرفر در مجله هنر و مردم از قول ابن حوقل بغدادي نيز به اين مسئله اشاره دارد و ذكر ميكند كه آب زرنرود (زايندهرود) سرانجام به روستاي برزند ميرسد كه خاص زردشتيان است و ميان برزند و قورطان كه در آنجا بساط (فرش و زيلو) تهيه ميكنند به زمين فرو مينشيند و گفتهاند اين آب در درياچهاي به نام طهفيروز واقع در كرمان فرو ميرود ابن رسته در «اعلاق انفيسه» ضمن توصيف زرينرود (زايندهرود) مطالب خودرا با جملات ذيل به پايان ميبرد:« و آنچه از آب زرينرود از روستاي رويدشت كه آخرين منطقهاي است كه از آن مشروب ميشود، ميگذرد و در سرزمين فرو ميرود و ميگويند همين آب در منطقه كرمان ظاهر ميوشود و در آنجا مورد استفاده قرار ميگيرد». همچنين ياقوت حموري در معجم البلدان در اين مورد مي نويسد : زرن رود (زايندهرود) به نفتح اول و ثاني و نون ساكن، نام شهر اصفهان است و آن رودي است مشهور به گورايي و صحت آب كه بناكان بيرون ميآيد و به ده دريم ميگذرد و سپس به ده ديگري به نام دنبا در اين ده آبهاي زيادي جمع ميشود كه اهميت پيدا ميكند و بوستانها و روستاها را سيراب ميكند تا به شهر ميرسد و سپس به ريگزاري فرو ميرود به فاصله 60 فرسخ و در كرمان ظاهر ميشود و جاهايي را در كرمان سيراب ميكند و سپس به درياي هند ميريزد و اين طور ياد كردهاند كه يك ساقه ني را علامتگذاري كرده و در آن موضع كه آب فرو ميرود (گاوخوني) ني را به آب سپردهاند و پس از آن، آن ني را در محل خروج آب در كرمان يافتهاند و از اين جهت گفتهاند كه اين همان آب زايندهرود اصفهان است كه از كرمان بيرون ميآيد. شاردن نيز در سياحت نامة معروف خود ارتباط آب زايندهرود با كرمان را تاييد كرده و اين گونه توصيف ميكند: «زندهرود در منطقهاي مابين اصفهان و كرمان در زير زمين ناپديد ميشود و باز در آن سامان پديدار ميگردد و به سوي درياي هند جريان پيدا ميكند». توصيف گاوخاني را در كتاب نصف جهان في تعريف الاصفهان اين گونه ميخوانيم: «آبادي بزرگ آن ورزنه است كه از آنجا تا اول گاوخاني يك فرسخ و تا انتهاي آن شش فرسخ است و يان گاوخواني تمام گزستان و اطرافش مراتع است و راس آن متصل به اراضي هرند است. گاوخواني به كاف فاري و بر وزن كاوداني قطعه زمين پستي است بر منتهاي اراضي روي دشت سفي كه مصب و مغيض آبهاي زايد از كشت زايندهرود است و چون در فصل بهار وقت طغيان و سيل حاجت به آب رود چندان نيست، آنچه از كشت و زراعت هر محل آب زياده باشد بدان موضع ريخته و جمع ميشود و چون درياچه گردد، حدود عرض و طول آن معين نيست و به تفاوت كمي و زيادي آب در هر سال آن نيز كم و زياد ميگردد و از مجتازان و سياحان شنيده شده است كه بعضي سالها كه سيل بسيار و طغيان آن زياده شود، طول آن تا ده فرسخ و عرض آن تا دو فرسخ گشته است. در آن وقت عمق آن از سطح آب در وسط آن تا قعر آن پنج شش زرع شاه باشد و در وقت كمال نقصان آب در آن طولش به يك فرسخ رسد و آب در همان ميان آن بوده و عمق كمي كه قدرش معلوم نيست خواهد شد و تمام آن گزستاناست و در وقت غيض و كمي آب مردمان آنجا بلدبان هستند از چند موضع آن از طرف عرض به ديگر جانب عبور مينمايند و در آن آب ماهي و ديگر جانوران آبي بسيار بود و آن خوك و بعضي جانوران ديگر صحرايي و چلپاسه بزرگ كه آن را بزمجه ميگويند، بسيار بهم ميرسند و شنيده نشده است كه اين جانور كسي را اذيت برساند اطراف آن تمام مراتع گله و رمه مردمان آن حوالي ميباشد و طرف شرق گاوخوني اراضي باير متعلق به قهپايه است». جابر انصاري (1321) نيز در جملاتي كوتاه و مختصر گاوخوني را اين گونه معرفي ميكند: «از شاخ كنار كه بالا ميرود تا گاوخاني نيزار است و گراز هم در آن نيزار فراوان و شهر سبا آخر گاوخوني است كه ماسه گرفته و مرد و سوار در آن فرو ميروند». توصيف گاوخوني در كتاب جغرافياي اصفهان (حسين تحويلدار) هم به اين گونه آمده است: « گاوخوني زميني است وسيع و محيطش دو سه فرسنگ كنارش گزستان و ميانش را كس نديده». بر اساس آنچه گذشت ميتوان نتيجه رفت كه يكي از نظرات رايج و قديمي پيرامون تالاب گاوخوني ارتباط آب آن با منطقه كرمان است. اين مسئله در بيشتر نوشتهها ذكر شده و به تكرار توسط نويسندگان نحوه اين ارتباط توضيح داده شده است. با ايو وجود برخي از محققان چه در گذشته و چه در حال آن را مورد نقد و بررسي قرار داده و اين ارتباط را هر يك به دلايلي زير سوال ميبرند. نويسنده كتاب معروف تاريخ اصفهان و ري و همه جهان در اين باره مينويسد: «و اين كه ميگويند آبي كه در گاوخاني فرو ميرود، به كرمان بيرون آمده در صحاري كرمان براي دريا ميرود، به نظر مولف افسانه است و آب در گاوخاني زمين را چندان گود كرده كه به منافذ طبقات زيرين حوزه زمين راه يافته فرو ميرود. بلي محتمل است بعضي رگهاي زمين تا چهل فرسنگ هم آب را به اطراف ببرد، ولي دويست فرسنگ مشكل است و ديگر ميان گاوخاني و كرمان در خاك يزد و نواحي پايين و بالاي يزد قنواتي است كه هفتاد ذرع و نود ذرع يا بيشتر عمق دارد و چندان آب ندارد و با آن قنوات هيچ آثاري از اين آب ظاهر نشده». حمدالله مستوفي در قرن هشتم هجري نيز موضوع فرو رفتن آب زايندهرود را در باتلاق گاوخوني متذكر ميشود، ولي برآمدن آن آب را در كرمان بعيد ميداند و چنين نوشته وي : «رودخانه اصفهان امروز به زندهرود موسوم است و مصنفين مختلف آن را زايندهرود و زرينرود نيز نوشتهاند. زنده رود پس از عبور از اصفهان و سيراب كردن نواحي هشتگانه آن اندكي به سمت خاور رودشت پيچيده و بالاخره در باتلاق گاوخاني كه در حاشيه كوير واقع است، فرو ميرود. طبق يك عقيده عمومي- كه ابن خردادبه در قرن سوم نيز آن را ذكر كرده است- اين رودخانه پس از فرو رفتن در باتلاق گاوخوني دوباره در شصت فرسخي آن باتلاق گاوخاني ظاهر ميشود و آن گاه به دريا ميريزد. اما اين روايت ضعيف مينمايد، زيرا كه از گاوخاني تا كرمان زمينهاي سخت و جبال محكم در ميان است و ممري در زير زمين كه چندان آب در آن روان تواند شد متغذر مينمايند و زمين كرمان بلندتر از زمين گاوخاني است». حسيني (1369) نيز فرضيه احتمال ارتباط آبي بين گاوخوني و منطقه كرمان را مردود ميداند و در توضيح آن مينويسد: با توجه به اختلاف ارتفاعي كه بين مرداب گاوخوني و مردابهاي جنوبيتر آن وجود دارد (مردابهاي جنوبي نسبت به مرداب گاوخوني بين 150 تا 300 متر مرتفعتر هستند)،در صورت ظاهر امكان جريان سطحي آب اين مرداب به مردابهاي جنوبي وجود ندارد و در صورت نفوذ اين آبها در طبقات زيرين زمين نيز با توجه به خارج بودن حوضههاي پاييندست از حوضه زمينشناسي گاوخوني دليل جغرافيايي آشكاري بر ارتباط زيرزميني اين مردابها مشاهده نميشود. از طرف ديگر نقشههاي زمينشناسي نشان ميدهد كه در حوالي شمال گاوخوني يك شكاف زمينشناسي (گسل) با جهت شمال شرقي- جنوب غربي وجود دارد كه با توجه به فرو افتادگي كويري مركزي ايران، احتمالاً اگر خروجي در آبهاي گاوخوني صورت بگيرد، اين خروج به قسمت كوير مركزي صورت خواهد گرفت، نه به سمت كرمان، زيرا اولاً اختلاف ارتفاع حوضه گاوخوني نسبت به نواحي كرمان زياد است و عملاً جريان آب گاوخوني به سمت كرمان غيرممكن است، ثانياً گودال معرفه الاراضي اصفهان- سيرجان به وسيله ارتفاعاتي كه عمدتاً از مواد دروني زمين تشكيل شده محصور شده است و خروج آب از لابهلاي اين طبقات ممكن نيست. نكته آخر اين كه به نظر ميرسد جهت روشن شدن كامل اين مسئله كه آيا ارتباطي بين گاوخوني و كرمان وجود دارد، ميبايست بررسيها، تحقيقات و مطالعات بيشتري صورت پذيرد. |
برچسب ها |
گاوخوني در گذر زمان, گاوخونی, گردش, گردشگري, باتلاق, باتلاق گاوخونی, تالاب, تالاب گاوخونی, درباره طبيعت, طبيعت, طبيعت و توريسم, طبيعت گردي |
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
ابزارهای موضوع | |
نحوه نمایش | |
|
|
War Dreams Super Perfect Body Scary Nature Lovers School Winner Trick Hi Psychology Lose Addiction Survival Acts The East Travel Near Future Tech How Cook Food Wonderful Search Discommend
Book Forever Electronic 1 Science Doors The Perfect Offers Trip Roads Travel Trip Time Best Games Of Shop Instrument Allowedly