21-04-2011, 03:34 PM | #1 |
(کاربر طلایی)
تاریخ عضویت: Mar 2011
نوشته ها: 648
|
کاراکال زیبای وحشی
کاراکال زیبای وحشی كاراكال شكارچي ماهر و منحصر به فردي است كه سرعت فوقالعاده، هوش و استعداد بالايش در شكار همواره مورد علاقه و تحسين شكارچيان بوده است. در گذشته در كشورهايي از جمله ايران و هند، از كاراكال براي شكار انواع حيوانات استفاده ميشده است. كاراكال در زبان فارسي "سياه گوش" نام دارد اما نبايد اين گربه را با "لينكس" كه آن را نيز به واسطه گوشهاي سياهش سياهگوش مينامند اشتباه گرفت. وجه تسميه اين اسم به دليل وجود موهاي سياه و بلندي است كه در پشت و انتهاي گوشهاي بزرگ اين گربه وجود دارد. كاراكال خود از ريشه تركي Qhara-qulaq به وجود آمده و مانند نام فارسي اين حيوان به معني جانوري با گوشهاي سياه است. گاهي نيز در منابع و كتب جانورشناسي اين حيوان را با نام Persian Lynx و يا Desert Lynx ناميدهاند. در زبان فارسي قديم به كاراكال "پروانك" هم ميگفتند. اين كلمه به معني كسي است كه پيك يا قاصد را در طي طريق راهنمايي مي كند. نام ديگر اين گربه "شاطرشير"، به معني پيش دونده شير بوده است. يعني شاطر شير جلوتر از شير مي دود و حيوانات ديگر را از حضور شير آگاه مي كند. البته در گذشته تعابير ديگري نيز براي اين نام وجود داشته است. اعتقاد بر اين بود كه اين نام به حيواني اطلاق ميشود كه از پسمانده غذاي شير تغذيه ميكند. حمدالله قزويني در اينباره ميگويد: "اين حيوان در كنار شير پرسه ميزند اما از ترس جانش به آن نزديك نميشود و سپس در يك فرصت مناسب به پسمانده غذاي شير نزديك شده و آن را ميخورد". حمدالله مستوفي در "نزهت القلوب" درباره اين حيوان آورده است: "عناق، سياه گوش را تركان "قراگوز"(سياه چشم) و مغولان "سلاسون" خوانند. جانوري شكاركننده است چون سگ و يوز قابل تعليم و تربيت. لونش (رنگش) زرد است و برو نشانهاي سياه بود. خردتر از يوز و بزرگتر از سك است و اكثر اوقات ملازم شير باشد و از فضولات صيدش خورد. اما از بيم صولت شير نزديك نرود". اگرچه در هند باستان نيز از كاراكال براي شكار استفاده ميشده اما براي اين حيوان در زبان هندي و يا اردو هيچ نامي وجود نداشت و شكارچيان هندي اين حيوان را با نام فارسي "سياه گوش" ميشناختند. با توجه به اين موضوع احتمال دارد كه استفاده از اين حيوان براي شكار، در ابتدا توسط ايرانيان به هنديها معرفي شده باشد. كسي به درستي نميداند از چه تاريخي اين حيوان در كنار شكارچيان به نخجير ميرفته است. اما ميدانيم كه "فيروز شاه" تعداد زيادي كاراكال در دستگاه نخجير خود داشته و شكار با اين حيوان در دربار مغول نيز رواج داشته است. ابوالفضل نيز در يادداشتهاي خود درباره "اكبرشاه" به علاقه او نسبت به اين گربه سان كوچك و شكار با آن اشاره ميكند. از وجود كاراكال در دستگاه نخجير شاهان و شكار با آنها نيز شواهد تصويري متعددي در دست است. در اين رابطه ميتوان به اثر "ميرزا غلام"، مربوط به ديوان حسن دهلوي (3-1602) كه صحنه دربار حضرت سليمان را به تصوير كشيده است اشاره كرد. اين اثر كاراكالي را در ميان درباريان و حيوانات مورد علاقه حضرت سليمان به حالت نشسته در كنار تخت شاهي نشان ميدهد. اثر ديگري نيز در همين باره وجود دارد كه متعلق به "سلطلان قازان خان" (1304-1295) است. در اين اثر شكارچيان و ملازمان شاه به همراه پرندگان شكاري، دو يوزپلنگ و همچنين دو كاراكال كه ريسماني شبيه قلاده به گردن دارند ديده ميشوند. كاراكال گربه بسيار باهوشي است و استعداد بسيار زيادي براي اهلي شدن دارد. در گذشته براي آموزش فنون شكار، از كاراكالهاي بسيار جوان استفاده ميشده و گربههاي بزرگ را براي اين كار مناسب نميدانستند. در گذشته، ايرانيان اين حيوان را مانند يوزپلنگ براي انجام انواع شكارها تربيت ميكردند و با آن به شكار حيوانات كوچكي از جمله پرندگان، خرگوشهاي صحرايي و يا غزالهاي جوان ميرفتند. "نسوي" در كتاب "بازنامه" درباره خصوصيات اين گربه و قابليت آموزش شكار به آن آورده است: "گربهاي بود دشتي، دلاور، نيك دو، به رنگ زرد بود؛ و گوشهاي او سياه بود؛ و دست و پايش قوي و معروفست، و بسيار گيرند به عراق و خراسان. حكمه و شكال بايدش،خوابش ببايد ستدن، چنانچه يوز؛ و سواري ببايد آموختنش به طريق يوز، و خرگوش بگيرد. و من از صاحب بزرگ ابوالقاسم اصفهاني شنيدم كه سياهگوش بط و خرچال و گلنگ گيرد. و سياهگوش را به تابستان و زمستان افشره و شيره و روغن و داروي گرما و روغنهاي گرم و نرم دادن همچنانست كه يوزان را، مگر كه يوز را كمتر بايد داد". در بازنامه منظوم (به شماره 24297) نيز در بخشي كه به آموزش و تربيت يوزهاي شكاري اختصاص دارد مطالبي درباره كاراكال و خلق و خوي آن آمده است: "و شكار سياه گوش پويي بود. به شتاب در آيد و خويشتن نگاه ندارد و بسيار دود چون سك دود و بسيار خسبد و هميشه رونده بود و با خداوندانش بگيرد چون شير و پلنگ و سگ گاه گاه برمد از ترس خود و بخور و بويهاي خوش دوست دارد به خاصه كافور و شيريني دوست دارد و سرود گفتن و رودزدن و شادي كردن بغايت دوست دارد مانند يوز كه يوز اين جمله را كه ذكر شد دوست دارد و شكار گاه او در بيابانهايي بود كه در او خاشاك و گز و طاق بود. چه آنجا بهتر و آسانتر باشد و سنگريزه نبود و خاك و ريگ بود...". در "صيدنامه" نيز درباره قابليتهاي اين گربه و چگونگي شكار با آن مطالب بسياري آمده است: "به راحتي ميتوان اين حيوان زيرك را براي شكار پرندگان و حتي سنجابهايي كه روي شاخههاي درختان به اين سو و آن سو ميروند تربيت كرد. نحوه كار به اين صورت است كه تكهاي گوشت را براي كاراكال گرسنه به طرف بالا مياندازند و درست در همان لحظه قلاده او را رها ميكنند و او پس از مدتي براي گرفتن طعمه به اين كار عادت ميكند و بعدها هم براي بهدست آوردن هر جنبندهاي كه بالاي سرش حركت كند به پرواز در ميآيد. با اين روش او قادر به شكار گنجشك، كبوتر و حتي كلاغ است. " با توجه به مطالب صيدنامه، روش به دام انداختن كاراكال نيز مانند روش صيد يوزپلنگ بوده است. اين كار به وسيله تلهگذاري در اطراف يك درخت و استفاده از يك خرگوش به عنوان طعمه انجام ميشده. روش ديگر به دامانداختن اين حيوان مسدود كردن راههاي خروجي لانهاش بوده است. حيوان در لانه گرفتار شده و به محض خروج، پارچه ضخيمي را رويش انداخته و آن را با وجود چالاكياش به آساني به دام ميانداختند. شيوه رام كردن و آموزش شكار به كاراكال نيز با وجود تفاوتهايي اندك، شبيه به اهلي كردن يوزپلنگ بوده است. در اولين برنامههاي آموزش شكار به كاراكال، احتياجي به بستن پوزهبند، مانند يوزپلنگ نيست. تنها كافي است حلقه دور گردن، كه توسط بندي به دور كمر حيوان بسته شده در دست مربي باشد تا او را تحت كنترل خود درآورد. در اين حالت مربي به همراه حيوان راه ميرود و او را با استفاده از ترفندهاي خاصي به همكاري و اطاعت از خود وادار ميكند. كاراكال برخلاف يوزپلنگ امكان دارد گاهي به مربي خود حملهور شود. به همين دليل اكثر مربيان براي كنترل و جلوگيري از حمله ناگهاني اين گربه، وسيله Y شكلي به همراه داشته و با قراردادن آن به گردن حيوان آن را مهار ميكردند. استفاده از اين وسيله هنوز براي جمعآوري سگهاي ولگرد در شمال هند رواج دارد. از چگونگي شكار با كاراكال شواهد زيادي در دست نيست. اما معدود رواياتي از شكارچيان انگليسي كه شاهد شكار با كاراكال در هند بودهاند وجود دارد. در اين روايات چنين آمده است: "شكارچي سوار بر اسب قوي هيكلي راهي شكار ميشود. در پشت اسب سوار، و بر روي كپل اسب، جايي براي نشستن كاراكال وجود دارد. چند ساعتي است كه صاحبش به او طعامي نداده و حيوان بيچاره در جستجوي غذايي، حاضر به، بهخطر انداختن جان بيرمقش است و حال اين شكارچي است كه شكار را انتخاب ميكند. اين شكار ميتواند خرگوش، طاووس، كبوتر، پليكان، اردك، غاز، قو و يا هر جنبنده ديگري باشد. در اين لحظه با پيدا شدن شكار، شكارچي كاراكال را از جايش بيرون ميآورد. او را به آرامي از روي اسب پايين ميگذارد و از اين به بعد شكار به عهده خود حيوان است. او ماموريتش را خوب ميداند چرا كه قبلا صاحبش او را با چند خرگوش به خوبي آزموده است. كاراكال ميدود، با سرعتي وصف ناپذير تغيير مسير ميدهد و شكارش را تعقيب ميكند و وقتي به نزديكي آن ميرسد با يك حركت آن را اسير چنگال مرگ ميسازد. او ميداند كه براي بردن در اين بازي پرهياهو صاحبش به او خوراك لذيذي ميدهد. پس بيصبرانه در انتظار مينشيند. پس از صيد، شكارچي چشمان كاراكال را با چشمبندي كه از چرم ساخته شده ميبندد تا بتواند شكار را از دهان او بگيرد. تكهاي گوشت نيز به عنوان پاداش به كاراكال داده ميشود. شكار حيواناتي كوچك چون پرندگان خيلي برايش دشوار نيست اما زمانيكه به شكار حيواناتي با جثه بزرگتر از خودش بپردازد اندكي خسته خواهد شد". در روايتي ديگر درباره شكار با كاراكال آمده است: "زمانيكه اسبسوار به قصد شكار حيوان بزرگتري چون گوزن با كاراكال ميرود، روش كار كمي متفاوت است. او كاراكال را كه چشمبندي بر صورت دارد در جاي مخصوصش در پشت اسب نگاه ميدارد و سعي ميكند تا هر چه بيشتر و به آرامي و با دقت به شكار نزديك شود تا فرصت كمتري براي فرار به او بدهد. سپس در مسافتي نه چندان دور از گوزن، چشمبند برداشته ميشود و كاراكال گرسنه را از روي اسب بر زمين ميگذارد و بازي مرگ شروع ميشود. اين گربه كوچك و چالاك روي پشت شكار ميپرد و از پشت گردنش با پنجههاي تيزش چشمان حيوان را زخمي ميكند و با اين روش شكارچي به راحتي جانور درگير را شكار ميكند". تمامي افرادي كه شكار با كاراكال را ديدهاند از سرعت بالاي اين حيوان سخن گفتهاند و معتقدند كه ميان سرعت كاراكال و يوزپلنگ تفاوتي وجود ندارد و نرمي حركات و اندامهاي بدن آنها نيز مشابه است. يكي از ناظرين شكار با كاراكال دراينباره آورده است: "سرعت كاراكال گاهي از سرعت دويدن يوزپلنگ هم بيشتر است. او قادر است تا 5 يا6 فوت در هوا بپرد و كلاغهايي را كه از زمين فاصله گرفتهاند شكار كند". در گذشته با حيوانات مختلف بازيها و مسابقات هيجانانگيزي ترتيب ميدادند. يكي از اين بازيها مسابقه كبوترگيري با كاراكال بوده است. در اين بازي دو كاراكال را بين عدهاي از كبوترها كه روي زمين قرار داشتند رها كرده و هركدام از آنها كه كبوتران بيشتري را ميكشت، برنده مسابقه بود. به طور متوسط در هر مسابقه هر كاراكال براي كسب امتياز برتر بايد بين 10 تا 12 كبوتر شكار ميكرد. كاراكال، سياه گوش صحراها: همانطور كه گفته شد در بسياري از منابع و كتب جانورشناسي، كاراكال را با نام "لينكس ايراني" يا "لينكس آفريقايي" آوردهاند. وجود برخي شباهتها ميان كاراكال و لينكس مدتها اختلاف نظرهايي را ميان عدهاي از جانورشناسان به وجود آورده بود. گروهي بر اين عقيده بودند كه كاراكال، گونه صحرايي لينكس است اما عدهاي ديگر نظري كاملا متفاوت داشتند. سرانجام آزمايشات ژنتيك و مطالعه بر روي DNA اين گربهسانان وجود هرگونه شباهتي را ميان آنها رد كرد. مطالعات ژنتيكي دراينباره، نتايج جالب ديگري را نيز دربر داشت. اين مطالعات وجود شباهتهاي بسياري را ميان كاراكال و گربهسان ديگري به نام سروال (Serval) براي جانورشناسان مشخص كرد. نام علمي اين گربه Felis Caracal است. تا كنون 7 زير گونه آفريقايي و 2 زير گونه آسيايي براي كاراكال در نظر گرفته شده است: زير گونههاي آفريقايي: (سودان) F.(C) c. caracal (آفريقاي شمالي) F.(C) c. algira (ناميبيا) F.(C) c. damarensis (شمال ترانس وال- بوتسوانا) F.(C) c. limpopoensis (گابون) F.(C) c. lucani (سودان– اتيوپي) F.(C) c. nubicus (نيجر- نيجريه- غرب آفريقا) F.(C) c. poecilictis زيرگونههاي آسيايي: (ايران- هند- عربستان) F.(C) c. schmitzi (تركمنستان) F.(C) c. michaelis مشخصات و خصوصيات ظاهري: جثه اين گربه از گربههاي اهلي بزرگتر و دست و پاي آن نيز بلندتر است. طول بدن نرها بين 80 تا 105 سانتي متر، بلندي بدن در ناحيه شانه 40 تا 50 سانتي متر و طول دم نيز بين 23 تا 31 سانتيمتر است. مادهها جثهاي كوچكتر دارند. وزن نرها 13 تا 20 كيلوگرم و مادهها بين 11 تا 15 كيلوگرم هستند. رنگ بدن تا حدي متفاوت و از زرد متمايل به قهوهاي تا خاكستري ديده ميشود. رنگ بدن كاراكالهاي جوان، تيرهتر از كاراكالهاي بالغ است و گاهي لكههاي قرمز رنگي بر روي آن ديده ميشود. پوزه، گردن و قسمتهاي زيرين بدن نيز سفيد است. اطراف لبهاي بالا، لكه سياه بزرگي ديده ميشود. نوار تيره رنگي نيز از گوشه داخلي هر چشم به طرف بيني امتداد دارد. در بالاي چشمها، نزديك گوشه داخلي در هر طرف لكه سياهي وجود دارد. پشت گوش و موهاي بلند نوك گوشها به رنگ سياه است. سطح داخلي گوشها و حاشيه آنها از موهاي سفيد پوشيده شده است. گوشهاي كاراكال بزرگ و ايستاده و از گوش تمامي گربهسانان ديگر بزرگتر است. در انتهاي گوشها، دستهاي از موهاي سياه به اندازه تقريبي 6 سانتي متر وجود دارد. گوشها توسط 20 عضله مختلف كنترل ميشوند. اين دستگاه حساس شنوايي امتياز بزرگي در يافتن شكار براي كاراكال محسوب ميشود. كاراكال تا حدودي به لينكس شباهت دارد. اما بدن كاراكال ظريفتر و باريكتر و ساقها نازكتر هستند. پراكندگي و زيستگاه: كاراكال قادر است در نواحي خشك، دشتها، بوتهزارها، تپه ماهورهاي مناطق كويري و حتي مناطق كوهستاني زندگي كند. در ايران اين گربه را ميتوان در اكثر مناطق بياباني و استپي مانند پارك ملي كوير، فارس، كرمان، يزد، سيستان و بلوچستان، خراسان، اراك و مناطق شمالي خوزستان يافت. پراكنش جهاني اين حيوان نيز شامل؛ آفريقا و به خصوص مناطق جنوبي اين قاره، شبه جزيره عربستان، اسراييل، لبنان، سوريه، كويت، عراق، تركيه، تركمنستان، افغانستان و هند است. عادات: كاراكال حيواني منزوي، قلمروطلب و تكرو است. تنها در هنگام جفتگيري است كه ميتوان آنها را در كنار يكديگر ديد. در شكاف صخرهها، زير بوتههاي بزرگ و حفره حيوانات ديگر لانه ميسازد. كاراكال، گربهاي شبگرد است و مانند ساير گربهسانان بزرگ در ساعات گرم روز استراحت ميكند و طعمههايش را معمولا در ساعات اوليه صبح و يا در نيمه شب شكار ميكند. در مناطق سردسير و زمستانها در طول روز نيز ديده ميشوند. گاهي كاراكال همچون پلنگ، شكارش را براي مصرف چند روزه به بالاي درختي برده و پنهان ميكند. كاراكال روش منحصر به فردي در شكارش دارد. با وجود دستها و پاهاي بلند كه قابليت ارزشمندي در دويدن است، اين گربه در شكار پرندگان بيشتر از تكنيك پرشهاي بلند استفاده ميكند. او قادر است در يك چشم بههمزدن با انجام يك پرش بلند، پرندهاي را كه در حال اوج گرفتن است شكار كند. اما كاراكال در شكار حيوانات بزرگ روش متفاوتي دارد. او بعد از تعقيب و نزديك شدن به حيوان مورد نظرش با يك پرش خود را به پشت گردن او ميرساند و گلوي شكارش را با دندانهاي برندهاش ميدرد. با اين روش اين گربه قادر به شكار حيواناتي است كه جثهاي بزرگتر از او دارند. گفته ميشود اين گربه در برخورد با انسان و وسايل نقليه به شدت ترسيده و هيچ حركتي از خود نشان نميدهد، بهطوري كه ميتوان آن را با دست گرفت. البته در شرايطي كه محاصره شود و يا همراه خود توله داشته باشد به حيوان خطرناكي تبديل شده و با حملات و پرشهاي ناگهاني به نواحي سر و گردن انسان حمله ميكند. كاراكال عليرغم خوي پرخاشگرش، استعداد بالايي براي دستآموز شدن نيز دارد و گاهي آن را بهعنوان حيواني خانگي به ويژه در ايالات متحده آمريكا نگاهداري ميكنند. رژيم غذايي: رژيم غذايي اين گربهسان شامل پرندگان، جوندگان كوچك، خرگوش، سنجاب زميني، مار و در برخي موارد حشرات و گياهان است. كاراكال گاهي به سم داراني از جمله آهو، جبير و گوزن كه جثهاي بزرگتر از او دارند نيز حمله كرده و آنها را شكار ميكند. كاراكال نيز مانند تمامي گربه سانان قادر است براي مدتي طولاني در مناطق گرم و خشك زندگي كند. در صورت وجود طعمه، كاراكال نيازي به استفاده مستقيم از آب ندارد و ميتواند آب بدن خود را تا حد زيادي از بدن شكارش تامين كند. در هنگام شكار پستانداري بزرگ، كاراكال به خوردن امعا و احشاي داخلي بدن شكارش اكتفا ميكند اما در مورد شكارهاي كوچك يا پرندگان، پوست و حتي پرهاي آنها نيز خورده ميشود. توليد مثل: جفتگيري كاراكال در ابتداي زمستان انجام ميگيرد. اين حيوان به محض رسيدن به سن بلوغ قادر به جفتگيري بوده و معمولا هر كاراكال ماده قادر به جفتگيري با سه نر است. پس از گذشت حدود 78 الي 81 روز كاراكال ماده از يك تا 4 توله به دنيا ميآورد. البته در بيشتر زايمانها 2 توله به دنيا ميآيد. تولهها در اولين روز از تولد چشمانشان را كمي باز ميكنند و حدود 6 تا 10 روز طول ميكشد تا چشمان آنها كاملا باز شود. آنها به سرعت رشد كرده و روزي 21 گرم به وزنشان اضافه ميشود. اگرچه تولهها تا يك سالگي در كنار مادر زندگي ميكنند اما در حدود ده هفته بعد از تولد از شير گرفته ميشوند. تولهها 12 تا 20 ماه بعد از تولد به بلوغ ميرسند و قادر به جفتگيري خواهند بود. طول عمر كاراكال در طبيعت حدود 12سال و در اسارت 19 سال است. وضعيت فعلي: كاراكال دشمن طبيعي ندارد و به محض احساس خطر به سرعت از درختان بالا رفته و خود را پنهان ميكند. در آفريقاي مركزي و غربي كاراكال را براي استفاده از پوستش شكار ميكنند. تعدادي از آنها نيز در خارج از مناطق حفاظت شده توسط كشاورزان كشته ميشوند. زيرا كشاورزان آنها را دشمن مرغ و خروسها و حيوانات خانگي خود ميدانند. در كشورهايي آسيايي از جمله ايران وضعيت اين گربهسان به دليل كمبود طعمه و همچنين شكار روبه كاهش است. از جمعيت فعلي آنها در ايران آمار و اطلاع دقيقي در دست نيست. اخيرا مواردي از مشاهده آنها در اطراف كرمان و باغهاي مركبات جيرفت گزارش شده است. |
برچسب ها |
کاراکال, گردش, گردشگری, حیوانات, درباره طبیعت, طبیعت, طبیعت و توریسم |
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
|
|
War Dreams Super Perfect Body Scary Nature Lovers School Winner Trick Hi Psychology Lose Addiction Survival Acts The East Travel Near Future Tech How Cook Food Wonderful Search Discommend
Book Forever Electronic 1 Science Doors The Perfect Offers Trip Roads Travel Trip Time Best Games Of Shop Instrument Allowedly