طبیعت و توریسم (طبیعت ایران و جهان، نقاط دیدنی، گردشگری)؛  
بازگشت   طبیعت و توریسم (طبیعت ایران و جهان، نقاط دیدنی، گردشگری)؛ > جانوران > حیوانات > گربه سانان

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
قدیمی 17-04-2011, 04:26 PM   #1
neda
(کاربر طلایی)
 
neda آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Mar 2011
نوشته ها: 648
SearchBtn دشوارى هاى تكثير يوز در اسارت


دشوارى هاى تكثير يوز در اسارت

ناهنجارى هاى اسپرمى

در سال ،۱۹۸۱ چهل نمونه از ۱۸ يوز نر نشان داد كه تراكم اسپرمى آنها يك دهم گربه اهلى است و ۷۱ درصد اسپرم ها دچار ناهنجارى ريختى اند، در حالى كه اين رقم در مورد گربه اهلى ۲۹ درصد است. اين يافته ها در مورد بارورى يوزهاى نر پرسش هايى برانگيخت. چنين كيفيت اسپرمى در دام يا انسان به معناى عقيم بودن است. با اين حال يوزهاى نر در طبيعت و اسارت به راحتى پدر مى شوند.



در زمانى نه چندان دور «يوزپلنگ»، اين جانور شكارچى، دونده، گريزپا، نجيب، كمرو و پنهان از چشم ها در سرتاسر آسيا، آفريقا و اروپا دشت هاى باز و گسترده را با چالاكى بى نظيرى درمى نورديد و به مفهوم آزادى تصويرى عينى مى بخشيد. اما اكنون تنها پس از گذشت صد سال كه در قياس با تاريخ تكامل اين شاهكار طبيعت به قدر يك چشم بر هم زدن است، از آن همه شكوه تنها چند هزار يوز افسرده، سرگردان، بيمار و ايستاده بر آستانه انقراض باقى مانده است.

اين سرگذشتى است كه انسان، جفاكارانه براى يوز و بسيارى از ديگر گونه ها رقم زده است. اما با تمام اينها ما اكنون پس از خرابى ها و فجايع عمدتاً جبران ناپذيرى كه در طبيعت به بار آورده ايم به مرحله اى از شناخت و آگاهى دست يافته ايم كه ديگر نمى توانيم و نبايد نسبت به زندگى و مرگ خويشاوندان گياهى و جانورى مان بى تفاوت باشيم.

چرا كه اين بى اعتنايى به زودى گريبان مان را به سختى خواهد گرفت. اما بازگرداندن گونه ها، از آستانه انقراض به همان سادگى فرستادن آنها به كام نابودى نيست. بدون ترديد عمده ترين و موثرترين راه نجات گونه ها، حمايت از آنها و حفظ زيستگاه شان در حيات وحش است. اما در مواردى شرايط يك گونه آن چنان بحرانى و حساس مى شود كه ديگر حفظ زيستگاه به تنهايى بسنده نخواهد بود. در چنين شرايط دشوارى شايد بتوان با تكثير در اسارت تا حدودى اوضاع را بهبود بخشيد. با اين اميد كه در آينده در دنياى بهتر و امن تر دوباره به طبيعت بازگردانده شوند.

اما حتى اگر بازگشت آنها به زيستگاه شان هيچ گاه امكان پذير نباشد، دست كم مى توان به اين دل خوش داشت كه تعدادى از اعضاى آنها هر چند در اسارت، اما هنوز روى زمين وجود دارند. و اكنون در مورد يوز، جانورى كه با او پيوندهاى ديرين داريم، به چنين مرحله حساس و دشوارى رسيده ايم. پيشينه ارتباط انسان با يوز دست كم به سه هزار سال پيش از ميلاد باز مى گردد. در مهرهاى سومرى به جامانده از آن دوران نشان يوزهاى قلاده دار ديده مى شود. زمانى در سرتاسر آسيا، آفريقاى شمالى و اروپا از يوز به عنوان تازى براى شكار استفاده مى شد.

در قفقاز تصاويرى از يوز در اسارت به دست آمده كه متعلق به ۳۰۰ تا ۷۰۰ سال پيش از ميلاد است. در مصر نيز تصاوير مشابهى متعلق به ۳۰۰ سال پيش از ميلاد پيدا شده است. در امپراتورى مغول بين قرن هاى ۱۳ تا ۱۶ از صدها يوز تربيت شده در اسارت نگهدارى مى شد. گوبلاى خان در اصطبلى بزرگ يوزهاى شكارى اش را نگه مى داشت.

تقاضاى مدام و سيرى ناپذير براى استفاده از يوزهاى شكارى باعث شد تا مدام از جمعيت هاى وحشى برداشت شود ، زيرا از توله هاى دست پرورده نمى توان براى شكار سود جست. به همين خاطر نرهاى بالغ جوانى كه شكار كردن را از مادرشان آموخته بودند، دائماً از طبيعت گرفته مى شدند. شواهد موجود حاكى از آن است كه سكاها، آشورى ها، مصريان باستان، هندوها و حتى روميان از قرن پنجم تا اوايل رنسانس از يوز براى شكار استفاده مى كردند. اما در تمام اين مدت بسيار طولانى انسان نتوانست يوزهاى اسير را وادار به توليدمثل كند.

به رغم تمام فشارهايى كه انسان به جمعيت يوزها تحميل مى كرد، اين جانور همچنان سرسختانه و با موفقيت به حيات خويش در طبيعت ادامه مى داد. اما طى قرن اخير ناگهان وضعيت يوز اسفبار شد به طورى كه در سرتاسر آسيا (به جز نواحى اندكى در ايران) و بيشتر بخش هاى آفريقا و كل اروپا جمعيت هاى يوز براى هميشه به كام مرگ فرستاده شد. و تعداد آنها از ۱۰۰ هزار در سال ۱۹۰۰ به كمتر از ۱۲ هزار در حال حاضر رسيد.

و از اين تعداد در حدود ۱۴۰۰ يوز در اسارت نگهدارى مى شوند كه متاسفانه شانس چندانى براى بازگشت به طبيعت ندارند. يوزها در حيات وحش با تهديدهايى نظير شكار غيرقانونى، كمبود زيستگاه ها، رقابت با ساير شكارچيان بزرگ بر سر زيستگاه و غذا، نبود شكار و درگيرى با كشاورزان و دامداران محلى مواجه هستند.

يوز به خاطر شكل خاص آرواره و دندان هاى كوچكش نمى تواند در برابر رقيب هايى چون شير و كفتار كه شكارش را مى دزدند، ايستادگى كند از اين رو مجبور به ترك طعمه و فرار از محل است. علاوه بر اين صدمات، در جاهايى كه شير و يوز با هم به سر مى برند، شيرها تعداد زيادى از توله يوزها را مى كشند و در برخى مناطق عامل اصلى مرگ ومير نوزادان به شمار مى روند. شكارچيان انسانى نيز تلفات زيادى را به جمعيت اندك يوزها وارد مى سازند، به طورى كه در دهه ۱۹۸۰ در ناميبيا، اين بهشت گربه ها، كشاورزان و دامداران تفنگ به دوش پس از حمله يوزهاى گرسنه و درمانده به دام هاى اهلى، كمر به قتل عام يوزها بستند و جمعيت آنها را در يك چشم بر هم زدن به كمتر از نصف رساندند.

سرانجام كار به جايى رسيده است كه اكنون نجات يوز تنها با اقدامات شديد حفاظتى و شايد تكثير در حفاظت ميسر باشد. اما تاريخچه اسارت يوزها نشان مى دهد كه گربه هاى بسيار بدقلقى هستند و كنار آمدن با آنها براى توليدمثل بسيار دشوار است. به طورى كه تا پيش از قرن بيستم تنها يك بار، آن هم در قرن پانزدهم در امپراتورى مغول يك يوز ماده در اسارت بچه دار شد. اما در قرن بيستم و در اين اواخر پيشرفت هايى در كار توليدمثل يوزها در اسارت حاصل شد.

در ۱۹۵۶ براى نخستين بار يك يوز در باغ وحش فيلادلفيا زايمان كرد اما توله ها مردند. در ۱۹۷۰ نيز يك يوز ماده در انجمن جانورشناسى سن ديه گو سه توله آورد كه دوتايشان مردند و سومى كه توله نرى به نام «جوبا» بود، زنده ماند و دوران كودكى را به سلامت پشت سر گذاشت.

اما موفقيت هاى چشمگير تنها از ۱۹۷۱ به اين سو و پس از سال ها كار و تحقيق بى وقفه درباره عادات و رفتار يوزها به دست آمد. پژوهشگران دريافتند كه ناموفقى يوزها در توليدمثل در باغ وحش ها و شرايط اسارت نه به دليل مشكلات ژنتيكى بلكه عمدتاً به خاطر مصنوعى بودن بيش از اندازه محيط باغ وحش ها و روش هاى ناكارآمد مديريت و نگهدارى آنها است. در اين راستا سوزان ميلارد _ ديويس محقق رفتارشناسى در مركز توليدمثل گونه هاى در خطر انقراض انجمن جانورشناسى سن ديه گو به كمك همكارانش پس از چهار سال تلاش اطلاعات زيادى درباره هورمون ها و رفتارهاى يوزهاى نروماده در اسارت جمع آورى كرد.

در نتيجه اين مشاهدات منظم رفتارى و بررسى دقيق هورمونى (از روى هورمون هاى موجود در مدفوع) شناخت نوينى درباره فيزيولوژى و عادات زندگى اين گونه بزرگ به دست آمد. آنها با اصلاح روش هاى نگهدارى يوز در اسارت و همچنين با استفاده از هورمون درمانى تعدادى يوز ماده را وادار به آبستنى كردند. ديويس و همكارانش در فاصله ۱۹۹۷ تا ۱۹۹۹ با ۶ يوز ماده اى كه تا پيش از آن هيچ گونه علائم يا رفتارهاى مربوط به فحل شدگى يا نرپذيرى را از خود نشان نمى دادند، كار كردند و آنها را تحت هورمون درمانى قرار دادند.
يكى از ماده ها سه بار آبستن شد اما هيچ توله اى نياورد. دو ماده ديگر به طور طبيعى وارد چرخه «فحل شدگى» شدند و پس از آن ديگر نيازى به هورمون درمانى نداشتند. سرانجام پس از چهار سال تلاش اين ۶ ماده در مجموع ۲۳ توله به دنيا آوردند كه يك موفقيت بين المللى چشمگير بود.

آنها دريافتند كه براى تكثير يوزها رعايت يك سرى اصول، بسيار ضرورى است. نخست اينكه يوزهاى نر و ماده در طبيعت به شدت قلمروطلب بوده و جدا از هم زندگى مى كنند. از اين رو هيچ گاه نبايد نروماده در يك جا با هم نگه داشته شوند. بايد به آنها فرصت داد تا تنها باشند و احساس مزاحمت نكنند. در سن ديه گو مركزى كه براى يوزها در نظر گرفته شده يك مايل از باغ وحش فاصله دارد و در معرض ديد عموم نيست. در اين مركز دو منطقه جداگانه براى زندگى يوزها تدارك ديده شده است به طورى كه بتوانند هرازگاهى از اينجا به آنجا بروند و با بوييدن بوى يوزهاى ناآشناى همسايه تحريك شوند.

جانورشناسان مى گويند يوزها به خاطر تكزى بودن و گشت زدن در قلمرو گسترده داراى حس بويايى قوى اى هستند كه وسيله مهمى براى برقرارى ارتباط و معاشقه بين جفت هاى بالقوه است. يوزهاى ماده در سرنگتى در قلمروى به وسعت ۸۰۰ كيلومتر گشت مى زنند. آنها جانوران بسيار باهوش و حساسى هستند و اگر محيط زندگى شان كوچك باشد به زودى از آن خسته مى شوند و توجه شان را به اطراف از دست مى دهند.

به همين خاطر در برخى از باغ وحش ها آنها را براى دويدن تمرين مى دهند. علاوه بر تمام اينها يوزهاى ماده در انتخاب جفت بسيار سخت گيرند و به شدت گزينشى عمل مى كنند. از اين رو داشتن تعدادى يوز نر بالغ و معرفى آنها به ماده نرپذير بسيار حياتى است.

يوز ماده سالى يك بار در صورت نداشتن توله فحل مى شود كه تعيين روزهاى دقيق آن كار دشوارى است و براى پى بردن به آن بايد رفتار حيوان را زير نظر داشت. يوز ماده معمولاً مانند ساير گربه ها در زمانى كه آماده جفت گيرى است بدن خود را به طرز افراطى مى ليسد و تميز مى كند، روى زمين غلت مى زند و به بدنش كش و قوس مى دهد البته در مواردى نيز علائمى از خود نشان نمى دهد كه تحت اين شرايط با بررسى هاى هورمونى مى توان به فحل شدن آن پى برد.

و اين درست همان موقعى است كه بايد نرها را به ماده معرفى كرد. پژوهشگران در باغ وحش سن ديه گو اجازه مى دهند كه نر در قفس خالى ماده گشت بزند و با بوييدن مدفوع مى فهمد كه آن ماده فحل شده يا در حال فحل شدن است. نر هنگامى كه به لحاظ جنسى برانگيخته مى شود آواى مخصوصى را سر مى دهد كه شبيه پارس هاى كوتاه و با فاصله است كه به آن «پارس الكن» مى گويند.

ماده با شنيدن صداى نر سرش را از حصار بيرون مى آورد و به نر اجازه داده مى شو د كه وارد محوطه ماده نرپذير شود. اگر ماده، نر مورد نظر را نپسندد او را از قفس خارج ساخته و نر آماده ديگرى را وارد مى كنند. اين كار آنقدر ادامه مى يابد تا ماده يكى از خواستگاران را بپذيرد و با او جفت گيرى كند. معمولاً به خاطر پايين بودن تنوع ژنتيكى يوزها سعى مى شود افرادى را با هم جفت كنند كه به لحاظ ژنتيكى از هم دورند. براى اين كار براساس «نژادنامه اى» كه از يوزهاى اسير در آمريكاى شمالى تهيه شده، يوزهاى نر و ماده اى كه خويشاوندى نزديكى ندارند انتخاب مى شوند.

پژوهشگران سن ديه گو در سال هاى اخير آزمايشاتى نيز درباره تلقيح مصنوعى انجام داده اند. آنها از يوزهاى نر پيرى كه ديگر قادر به جفت گيرى نيستند نمونه اسپرم مى گيرند و آن را در «باغ وحش منجمد» ذخيره مى سازند تا در موقع لزوم از آنها استفاده شود.

با تمام اين اقدامات آنها به خوبى مى دانند كه هيچ چيز به اندازه حفظ يوزها در زيستگاه طبيعى شان در آينده اين گربه ها اهميت ندارد. از اين رو مركز يوز «دويلت» (De Wildt) در آفريقاى جنوبى كه از ۱۹۷۱ كارش را آغاز كرده مى كوشد تا يوزهايى را كه در اسارت تكثير مى شوند به طبيعت باز گرداند. اين مركز تاكنون در كار خود بسيار موفق بوده است و تا اين تاريخ بيش از ۶۰۰ توله يوز در اين مركز متولد شده اند كه برخى از آنها به طبيعت بازگردانده شده و سايرين نيز به مراكز اسارت و مناطق حفاظت شده سرتاسر جهان فرستاده شده اند. از اين ۶۰۰ يوز، ۴۴ تا «شاه يوز» هستند.

يك تغيير ژنتيكى در يوزهاى معمولى باعث مى شود كه خال هاى درشت تر و علائم و نقش هاى سياه بزرگترى روى بدنشان پديد آيد. اين نوع يوزها در طبيعت بسيار كميابند و داشتن آنها براى مركز د ويلت امتياز بزرگى محسوب مى شود. با تمام پيشرفت هايى كه در سال هاى اخير در كار تكثير يوزها در اسارت به دست آمده، مشكلات بزرگى همچنان حل نشده باقى مانده است. يوزها در اسارت عمر كوتاهى دارند و در اثر ابتلا به انواعى از بيمارى ها كه در بين ساير گربه هاى بزرگ چندان متداول نيست، مى ميرند. بررسى هاى دامپزشكان سه اختلال عمده را علت مرگ يوزها در اسارت معرفى مى كند كه عبارتند از التهاب معده، عوارض ناشى از داشتن كليه هايى به شدت غيرطبيعى و بيمارى هاى كبدى. به عنوان مثال در بيش از ۸۰ درصد جسدهايى كه مورد بررسى قرار گرفتند، نشانه هايى از بيمارى هاى ناشى از كليه هاى غيرعادى كاملاً مشهود بود.

دكتر ليندا مانسون، دامپزشك مركز دانشگاه كاليفرنيا ديويس و همكارانش طى تحقيقات شان دريافته اند كه يوزها در اسارت از عفونت هاى مزمنى نظير تب خال كه به شكل زخم هاى پوستى پديدار مى شوند، در رنج هستند. به نظر مى رسد كه سيستم ايمنى اين حيوانات نسبت به عوامل ايجاد اين نوع بيمارى ها بيش از حد انتظار آسيب پذير است. شايد «خويش آميزى»علت بروز چنين بيمارى هايى باشد. حساسيت بيش از اندازه به يك بيمارى احتمالاً ارتباط مستقيمى با پايين بودن تنوع ژنتيكى در سيستم ايمنى فرد دارد كه از انجام حمله موثر عليه عامل عفونت زا ناتوان است. تمام يوزها از جمله آنهايى كه در طبيعت زندگى مى كنند به طور چشمگيرى به لحاظ ژنتيكى شبيه يكديگرند تا جايى كه پيوندهاى پوستى از سوى افراد غيرخويشاوند بيش از حد معمول در يوزها پذيرفته مى شود.

آيا خويش آميزى مقاومت يوزها را نسبت به بيمارى ها كاهش داده است يا اينكه بروز اين نوع بيمارى ها به خاطر شرايط اسارت، رژيم غذايى يا استرس دائم است؟ براى پاسخ به اين پرسش ها، مانسون پژوهش هايى را از ۱۹۹۰ در ناميبيا درباره ميزان تندرستى يوزهاى حيات وحش آغاز كرد. بخشى از كار او عبارت بود از بررسى اجساد يوزهايى كه در طبيعت مرده بودند. كالبدشكافى آنها، بيمارى هاى كشنده نظير آنهايى كه در اسارت در بين يوزها شايع است را نشان نمى داد.

از اين رو به نظر مى رسد كه خويش آميزى نمى تواند دليل اصلى نرخ بالاى بيمارى و مرگ و مير در يوزهاى اسير باشد و به احتمال زياد اين نوع بيمارى ها ناشى از اسارت و استرس اند. با اين حال نمى توان نقش تنوع ژنتيكى پايين را به ويژه در ارتباط با بيمارى ها كم اهميت دانست.

هم اكنون مانسون و همكارانش به كمك «بنياد حمايت از يوز» تلاش مى كنند تا كشاورزان و دامداران محلى را متقاعد سازند كه يوزها را با تفنگ نزنند و اجازه دهند كه آنها در زيستگاه اصلى شان آزادانه زندگى كنند و در صورت حمله يوزها به دام هاى اصلى حيوان را زنده به دام انداخته و به اين مركز تحويل دهند. آنها حيوان را به مناطق حفاظت شده يا به مراكز تكثير در اسارت مى فرستند.

دامپزشكان پيش از همه سلامتى جانور را مورد بررسى قرار داده و از آنها نمونه خون و اسپرم مى گيرند و آمار دقيقى از آنها تهيه مى كنند. بديهى است كه يك يوزپلنگ آزاد از به دام افتادن به شدت متنفر است. تركيبات ناشى از استرس در جريان خون حيوان طى چند روز اول اسارت به سرعت افزايش مى يابد. اين ميزان از استرس در برخى از يوزها حتى پس از چندين روز اسارت چندان فروكش نمى كند و تاثيرات مخربى بر سلامتى حيوان بر جاى مى گذارد.

پژوهش هايى نظير آنچه مانسون و همكارانش انجام مى دهند اطلاعات ارزشمندى درباره ارتباط بين رفتار، استرس و بيمارى در پستانداران فراهم مى آورد و مى تواند به بهبود وضعيت يوزها در اسارت كمك كند. چرا اسارت بايد بر روى يوزها اثرات مخرب بيشترى نسبت به ساير گربه هاى بزرگ داشته باشد؟ ما هنوز جوابش را نمى دانيم. اما آنچه مى دانيم اين است كه اميد براى نجات سريع ترين شكارچى جهان نه در برنامه هاى تكثير در اسارت بلكه در حفظ آنها در زيستگاه طبيعى شان است. هدف از تكثير در اسارت نيز كمك به بالندگى جمعيت هاى طبيعى يوز است نه داشتن چند جانور رنجور و بيمار. آرى به راستى آسان است پايين رفتن از دوزخ و چه دشوار است بازگشت به سوى بهشت.

neda آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
پاسخ

برچسب ها
یوز, گردش, گردش گری, تکثیر یوز, حیوانات, درباره طبیعت, طبیعت, طبیعت و توریسم, طبیعت گردی


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code هست فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
کد HTML غیر فعال است

انتخاب سریع یک انجمن

War Dreams    Super Perfect Body    Scary Nature    Lovers School    Winner Trick    Hi Psychology    Lose Addiction    Survival Acts    The East Travel    Near Future Tech    How Cook Food    Wonderful Search    Discommend

Book Forever    Electronic 1    Science Doors    The Perfect Offers    Trip Roads    Travel Trip Time    Best Games Of    Shop Instrument    Allowedly


All times are GMT. The time now is 12:55 PM.


کپی رایت © 1388 . کلیه حقوق برای وبگاه حرف روز محفوظ است