|
21-05-2011, 04:07 PM | #1 |
(کاربر طلایی)
تاریخ عضویت: Feb 2011
نوشته ها: 501
|
راهبردهای منابع آب در بیابان و بیابان زدایی
راهبردهای منابع آب در بیابان و بیابانزدایی دغدغه جهاني آب: ضرورت تأمين آب براي زندگي از جمله مقولاتي است كه از آغاز هزاره سوم در دستور كار مجامع جهاني و دولتها قرار گرفته است و آنها موظف شده اند تا با تدابير سازهاي و انتقال بين حوضهاي آب و اقدامات مديريتي (مديريت توامان عرضه و تقاضا) براي تأمين آب براي عموم مردم اقدام نمايند به همين منظور «شوراي جهاني آب» براي ايجاد سياست فراگير بين دولتها و ذينفعان و توجه آنها به اين امر، موضوع اصلي چهارمين اجلاس مجمع جهاني آب را كه در مكزيك برگزار شد تحت عنوان «اقدامات منطقهاي چالشهاي جهاني آب» برگزار كرد. پيش بيني مجامع جهاني حاكي از آن است كه تا سال 2050 ميلادي مسئله منابع آبي, اصلي ترين موضوع مورد بحث جهان خواهد بود چرا كه تا آن زمان جمعيت جهان به مرز 4/9 ميليارد نفر خواهد رسيد و در نتيجه تأمين آب و مواد غذايي و حفظ محيط زيست مهمترين دغدغه مديران و رهبران كشورها خواهد بود. اين وضعيت بويژه براي كشورهاي خاورميانه بسيار نگران كننده است. خاورميانه با پنج درصد جمعيت جهان تنها به يك درصد از آبهاي شيرين دسترسي دارند. از طرفي اقتصاد كشورهاي اين منطقه به دليل فقدان زير ساختهاي صنعتي به شدت وابسته به دو فاكتور اساسي يعني كشاورزي و نفت است آنهم نوعي از كشاورزي كه حدود 85 درصد از آب اين منطقه رابه خود اختصاص داده است هر چند اين كشورها بيش از آنكه به دكلهاي نفتي خود دل خوش كنند به حوضههاي آبي مشترك دل بسته اند اما با وضعيتي كه اخيراً بر اثر منازعه بين فلسطين و لبنان و اسرائيل پيش آمد مصالحه نيم بند بين اين كشورها را بيش از پيش به خطر انداخت و از اين رو چشم انداز اميدوار كنندهاي براي منابع آب اين كشورها پيش رو نميگذارد. اين در حالي است كه بر اساس پيش بيني هاي سازمان ملل متحد، ميانگين كاهش آبهاي در دسترس، در جهان در بيست سال آينده به يك سوم كاهش مي يابد. بر اساس برآوردهاي انجام شده هر كشوري كه متوسط سرانه آب قابل دسترس آن كمتر 1700 متر مكعب باشد در وضعيت خطرناك قرار دارد. چنانچه اين مقدار كمتر از 1000 متر مكعب در سال براي هر نفر باشد آن كشور در وضعيت كمبود آب به سر مي برد. با توجه به اين شاخص سازمان ملل متحد در سال 1990 وضعيت آبهاي قابل دسترس كشورهاي جهان را مورد بررسي قرارداد و از ميان كشورهاي خاورميانه تعداد 11 كشور در اين ليست قرار داشتند. پيش بيني مي شود تا سال 2025 و در صورت تداوم وضعيت موجود كشورهاي مصر,اتيوپي،ايران, ليبي, مراكش, عمان و سوريه نيز به اين ليست خواهند پيوست. وضعيت منابع آب در ايران بر اساس آمار و ارقام موجود ميانگين سالانه حجم بارندگی ايران حدود 400 ميليارد متر مکعب برآورد مي شود که از اين مقدار، 310 ميليارد متر مکعب در مناطق کوهستاني با مساحتي حدود 870 هزار کيلومتر مربع و 90 ميليارد متر مکعب ديگر در مناطق دشتي به وسعت 778کيلومتر مربع مي بارد. از مقدار فوق حدود 294 ميليارد متر مكعب به صورت تبخير و تعرق از دسترس خارج مي شود و از 116 ميليارد متر مکعب باقيمانده حدود 93 ميليارد متر مکعب از طريق منابع سطحي و زيرزميني بهره برداري مي شود و بقيه صرف تغذيه سفره هاي آب زيرزميني مي شود. از اين مقدار حدود 86 ميليارد مترمكعب جهت مصارف كشاورزي و نزديك به 7ميليارد مترمكعب آن به مصارف شرب و صنعت اختصاص مييابد. از آنجايي كه متوسط حجم كل آب سالانه كشور رقمي ثابت است، تقاضا براي آب بهعلت رشد نسبتاً بالاي جمعيت، توسعه كشاورزي، شهرنشيني و صنعت در سالهاي اخير، متوسط سرانه آب قابل تجديد كشور را تقليل داده است، به طوري كه اين رقم از حدود 5500 مترمكعب در سال 1340، به حدود 3400 مترمكعب در سال 1357، و حدود 2500 مترمكعب در سال 1367 و 2100 مترمكعب در سال 13۷۶ كاهش يافته است. اين ميزان با توجه به روند افزايش جمعيت كشور با نرخ فعلي رشد در سال 1385 به حدود 1750 مترمكعب و در افق سال 1400 به حدود 1300 مترمكعب تنزل خواهد يافت. صرف نظر از تفاوتهاي آشكار منطقهاي در كشور و طيف گسترده مناطق خشك نظير سواحل خليج فارس و درياي عمان، نيمه شرقي كشور از خراسان تا سيستان و بلوچستان و نيز حوضههاي مركزي كه ميزان سرانه آب قابل تجديد در آنها از ميزان متوسط كشور به مراتب پايينتر است، ارقام متوسط سرانه آب كشور در سالهاي آينده به مفهوم ورود ايران به مرحله تنش آبي در سال 1385 و ورود به حد كم آبي جدي در سال 1415 شمسي خواهد بود. از طرفي بهرغم محدوديت منابع آب و توزيع نامناسب زماني و مكاني آن در كشور، استفاده از اين منابع با ارزش و غيرقابل جايگزين از كارآيي مطلوبي برخوردار نبوده و راندمان آن بسيار پايين است. ميزان كارآيي مصرف آب در بخش كشاورزي حدود 30 تا 37درصد محاسبه ميشود. بر اساس گزارش مركز پژوهش هاي مجلس شوراي اسلامي، بازده توليد خام و خشك محصولات كشاورزي در ايران به ازاي هر متر مكعب آب تخصيص يافته فقط نيم كيلوگرم است در حاليكه متوسط اين رقم در سطح دنيا يك كيلوگرم مي باشد. از طرفي در حال حاضر براي توليد 65 ميليون تن محصول حدود 85 ميليارد متر مكعب آب مصرف مي كنيم (با وضعيتي كه فوقا به آن اشاره شد) آيا با دو برابر شدن جمعيت در 50 سال آينده با اين فرض كه زمين كشاورزي هم به اندازه كافي در اختيار داشته باشيم، منابع آب كشور امكان دو برابر برداشت فعلي را كه 170 ميليارد متر مكب مي شود، به ما خواهد داد. اين مشكل وقتي بغرنج تر مي شود كه بدانيم در بخش مصارف شهري صرفنظر از مصارف بيرويه شهروندان، به دليل فرسودگي شبكههاي توزيع داخل شهرها ميزان اتلاف تا حدود 30 درصد برآورد ميشود. از اينرو، بهمنظور مقابله با بحران كمبود آب در آينده، اتخاذ رويكردها و سياستهاي نويني از سوي دولت براي جلوگيري از تخريب روزافزون اين عنصر حياتي در برنامه چهارم توسعه پيش بيني شده است كه اميدواريم تحقق يابد در غير اينصورت با وضعيتي كه از لحاظ كمبود منابع آب و تخريب محيط زيست و همچنين مسايل و مشكلات بيابان زايي در كشور ما وجود دارد تصور آينده روشني بخشي از اين نظر براي فرزندان ما مشكل است. شاخص هاي مهم بيابان زايي از منظر آب: 1- افت سطح آبهاي زيرزميني: برداشت بي رويه از آبهاي زيرزميني در بسياري از نقاط جهان سبب افت شديد سطح سفره هاي آب زيرزميني شده است. آمار و ارقام ارايه شده در منابع جهاني وضع دشوار اين حكايت تلخ را نشان مي دهد بطور مثال مي توان از افت 274 متري سطح آب زيرزميني شيكاگو در طول 118 سال و افت 91 تا 152 متري سطح آب زيرزميني آريزوناي جنوبي و مركزي و متعاقب آن نشست 3.81 متري زمين در طول 60 سال گذشته و همچنين نشست 8.5 متري سطح زمين را در برخي نواحي شهري مكزيك يادآور شد. روند افت سالانه آب زيرزميني هند حدود 25 درصد كشاورزي اين كشور را در معرض تهديد جدي قرار داده است. بطور كلي كسري حجم مخزن آب زيرزميني جهان سالانه بين 750 تا 800 ميليارد متر مكعب برآورد مي شود كه يك درصد آن متعلق به كشور ايران است. برداشت بي رويه از آبهاي زيرزميني بحران ديگري به صورت شور شدن ذخائر آبي را سبب مي شود زيرا به علت بر هم خوردن تعادل بين آب شور و شيرين سبب پيشروي آب شور در بستر آب شيرين سفره هاي زيرزميني مي شوند. افزايش تدريجي درجه شوري آب زيرزميني در دست بهره برداري، آغازي جدي براي نمكزايي و نهايتاً تخريب منابع اراضي در جهت كويري شدن ميباشد. در ايران به استناد گزارشهايي كه از طريق وزارت نيرو منتشر مي شود، سفرههاي آب زيرزميني در اغلب دشتهاي كشور وضعيت مطلوبي ندارند. بر اساس آمار سال آبي82-1381 حدود 6/74 ميليارد مترمكعب آب از طريق چاهها، چشمهها و قنوات از منابع آب زيرزميني كشور استحصال ميشود كه حدود60 درصد آب استحصالي از طريق بيش از چهارصد و پنجاه هزار حلقه چاه است. هرچند فقط 28درصد چاههاي موجود كشور عميق است اما ميزان بهرهبرداري از اين چاهها بيش از 69 درصد تخليه كل چاههاي كشور را شامل ميشود و از كل تعداد چاههاي موجود حدود 268 هزار حلقه در مناطق آزاد و190 هزار حلقه در مناطق ممنوعه حفر شده است. از سوي ديگر جديدترين آمار حاكي از آن است كه از 609 محدوده مطالعاتي، 225 محدوده ممنوعه اعلام و پيشنهاد ممنوعه شدن 45 محدوده ديگر نيز توسط شركتهاي آب منطقهاي كشور به وزارت نيرو ارائه شده است. بررسي آمار و ارقام موجود از وضعيت بهرهبرداري آبهاي زيرزميني در حوزههاي اصلي كشور نشان ميدهد كه در مقابل 7/57 ميليارد مترمكعب تخليه آبهاي زيرزميني حدود 7/50 ميليارد مترمكعب تغذيه صورت گرفته است. به عبارت ديگر، حدود 7 ميليارد مترمكعب بيش از ميزان تغذيه از آبهاي زيرزميني بهرهبرداري شده بطوري كه در اكثر نواحي كشور سطح سفرههاي آب زيرزميني بهشدت افت نموده و تراز آن منفي است. اين در حالي است كه ساليان متمادي آبياري به عنوان ساده ترين و تنها چاره درد براي توليد غذاي بيشتر در مناطق بياباني مطرح بوده است اما به دليل روش هاي نادرست و غيرعلمي و صرفا آبياري سنتي ، گذشته از اتلاف آب محدود موجود در اين مناطق در بسياري از موارد اراضي كشاورزي تبديل به بيابان و كوير شده اند. توسعه كشاورزي از طريق گسترش سطح كشت آبي به جاي افزايش توليد در واحد سطح يكي از معضلات كشاورزي ايران بشمار مي رود اين در حالي است كه راندمان پايين آبياري در بخش كشاورزي به دليل مشكلات ساختاري از جمله كوچك بودن واحدهاي بهرهبرداري، سطح پايين آگاهي كشاورزان، ضعف دانش فني مناسب، شيوههاي سنتي كشت و زرع، فقدان شبكههاي آبرساني مناسب و فقدان مديريت مصرف آب از عمدهترين عوامل افت كمي و اتلاف منابع آب كشور محسوب ميشوند بطوريكه ميزان كارآيي مصرف آب در بخش كشاورزي بهطور متوسط حدود 30 درصد محاسبه ميشود. اين نكته را بايد متذكر شد كه در بسياري از مناطق ايران متعاقب افت سطح آب، مشكلاتي همچون خشك شدن چاههاي آب، كاهش دبي رودخانه ها،تنزل كيفيت آب، نشست زمين و تداخل سفره هاي آب شور و شيرين بوجود آمده است كه اين علايم به تنهايي يا باهم بطور واضح و روشن بروز پديده بيابان زايي را در ناحيه مربوطه نشان مي دهد. اين پديده در بسياري از مناطق ايران بصورت يك چالشاساسي و جدي بروز كرده است كه نمونه بارز آن را مي توان در استان كرمان سراغ گرفت. بطور مثال در دشت رفسنجان كه در اوايل انقلاب پمپاژ چاهها در عمق 50 تا 80 متري از سطح زمين قرار داشت اكنون به 300 متر و بيشتر افزايش يافته و كيفيت آن نيز در بسياري از مناطق در نتيجه نفوذ آبهاي شور مورد تهديد جدي قرار گرفته و از بد به بدتر تبديل شده است. كارشناسان پيش بيني مي كنند در صورتي كه چارهاي براي انتقال آب به اين دشت صورت نگيرد (انتقال بين حوضهاي آب) تخريب باغات و سفرههاي آب زير زميني ادامه مي يابد و سالانه حدود پنج هزار هكتار از باغهاي پسته با شيرابه كوير كه از اعماق بيش از 300 متر پمپاژ مي شود, شور و قليايي مي شود. به اين ترتيب در يك مقطع زماني بيست ساله كليه اين باغات به شهر سوختهاي تبديل خواهد شد كه شايد اصلاح آنها حتي با انتقال آب كافي و با كيفيت مطلوب هم ديگر امكانپذير نباشد و در يك كلام تبديل به بيابان خواهند شد. از اين رو مي توان گفت در امور كشاورزي هر طرح و برنامه اي كه در جهت ارتقا و بهبود كيفيت و كميت آبياري براي جلوگيري از اسراف و اتلاف آب انجام شود بطور غير مستقيم راهكاري در جهت مهار بيابان زايي محسوب مي شود. بنا بر اين با اجراي برنامه هايي براي افزايش راندمان آبياري در بخش كشاورزي با استفاده از روشهاي علمي و مدرن آبياري (كوزه اي ، قطره اي، تحت فشار و امثال آن) به منظور صرفه جويي در مصرف آب، كنترل و استفاده بهينه از منابع آبهاي سطحي موجود، مطالعه و اجراي طرح هاي آبخوانداري و پخش سيلاب و تغذيه مصنوعي و همچنين برخي اقداماتي كه مستقيما در اختيار وزارت نيرو مي باشد از جمله جلوگيري از بهره برداري و انسداد چاههاي غير مجاز، كنترل بهره برداري چاههاي داراي پروانه و امثال آن راهكارهايي براي تقويت و تعادل آبخوانها و مآلا جلوگيري از پديده بيابان زايي محسوب مي شوند. 2- سيلخيزي و بروز سيلابهاي مخرب: فزوني و جاري شدن سيلابهاي مخرب يكي از پيامدهاي جدي بيابانزايي بشمار مي روند. بر اساس آمار و ارقام منتشره تعداد دفعات وقوع سيل در طول سالهاي 1330 تا 1380 به 3700 مورد رسيده است كه افزايشي بيشتر از 10 برابر را نشان مي دهد. بررسي مجموعه عوامل زيست محيطي كه زمينه ساز اين حوادث هستند نشانميدهد كه دخالت انسان در چرخه طبيعي آب از طريق تخريب پوشش گياهي در عرصههاي آبخيز،كاربري غير اصولي اراضي، توسعه سطوح غير قابل نفوذ و امثال آن احتمال سيلخيزي را در مناطق گوناگون افزايش داده است بطوري كه باران رحمت الهي به يك پديده مخرب تبديل گشته و باعث از بين رفتن جان و مال انسانها شده و در بسياري از مناطق زمينهاي كشاورزي و تأسيسات زيربنايي كشور را به نابودي كشانده است. اين وضعيت نشان دهنده بروز اوضاعي است كه بر منابع طبيعي كشور وارد شده است. باران هاي سيل آسا و كمياب در مناطق خشك و نيمه خشك كشور كه با ايجاد سيلاب باعث هرز روي فزونتر آبهاي سطحي در سراب حوضه مي شوند در مسير خود رسوبات نمكدار و گچي را از ارتفاعات تا انتهاي مسيل حمل كرده و انباشت بيش از پيش آن را در پاياب حوضه سبب مي شوند. نتيجه اين وضعيت كاهش تغذيه طبيعي آبخوانها را در سراب حوضه از يكسو و پيشروي آبهاي شور كوير را به آبخوانهاي پاياب حوضه و اراضي اطراف از سوي ديگر تشديد مي كند. علاوه براين ته نشست رسوبات آغشته به املاح گچ و نمك در آرامگاه سيلاب كه عموما در حوضه هاي بسته داخلي قرار دارند منشاء پايان ناپاپذير خاك و ماسه هاي نمكداري مي شوند كه مناطق اطراف خود را آلوده كرده و سبب تخريب خاك و نهايتا از دست رفتن كامل استعداد باروري خاك و در يك كلام بياباني شدن منطقه مي شوند. همچنين آب هاي جاري سطحي با وجود ناچيز و ضعيف بودن قادرند با شستشوي تدريجي گنبدهاي نمك واقع در سطح زمين يا معادن نمك در حال استخراج مناطق وسيع تحت نفوذ خود را آلوده به شوري سازند كه این شستشوي تدريجي در دراز مدت منتهي به كويري شدن منطقه مي شود. اين توضيحات كوتاه براي توجه و امعان نظر به مناطق بالادست حوضه هاي آبخيز جهت برنامه هاي مهار بيابان زايي است. اقدامي كه تا كنون مخصوصا از طرف بخشهاي اجرايي منابع طبيعي به آن توجه كافي نشده و صرفا عمليات مهار بيابان زايي در محل بروز و ظهور آثار اين پديده جستجو شده است. از اين رو و برخلاف تصور هرگونه اقدامي كه در مناطق بالادست حوضه هاي آبخيز براي جلوگيري از بروز و تشديد سيلاب صورت گيرد مي تواند عملي در جهت مهار بيابانزايي قلمداد شود خواه اين كار توسط بخش آبخيزداري وزارت جهاد كشاورزي و يا وزارت نيرو باشد بنا براين تعامل هرچه بيشتر اين واحدهاي درون و برون سازماني براي رسيدن به هدف مورد نظر ضروري است. 3- آلودگي و شور شدن آب همانطور كه قبلا گفته شد بخش كشاورزي حدود 94 درصد مصرف آب كشور را به خود اختصاص داده است. با توجه به سطح گسترده اراضي كشور، استفاده نادرست از منابع آب و نهادههاي كشاورزي (كود و سم) ميتواند از نظر كمي و كيفي منابع آبي كشور را در معرض تهديد جدي قرار دهد. يكي از منابع عمده آلودگي آبهاي كشاورزي استفاده روزافزون از نهادههاي كشاورزي از جمله كودهاي شيميايي و سموم دفع آفات است. سموم كشاورزي و كودهاي شيميايي كه در چند سال اخير براي مبارزه با آفات و تقويت خاك كاربردهاي زيادي پيدا نمودهاند، با نفوذ در منابع آبهاي سطحي و زيرزميني، زمينه آلودگي منابع آبي كشور را فراهم نمودهاند. آمار و ارقام موجود نشان ميدهد كه مقدار مصرف كودهاي شيميايي از 630 ميليون تن در سال 1355 به بيش از 3 ميليارد تن در سال 1381 رسيده است. مصرف سموم كشاورزي نيز مانند كود شيميايي روند مشابهي را نشان ميدهد و مصرف آن در سالهاي اخير رشد نسبتا چشمگيري داشته است بطوريكه ميزان فروش سموم در كشور در طول كمتر از يك دهه از 14800 تن (سال 1374) به 25800 تن (سال1381) رسيده است. اين افزايش مصرف در حالي صورت ميگيرد كه بسياري از كشورها، بهويژه كشورهاي توسعهيافته محدوديتهاي شديدي را براي مصرف آنها قائل شده و مصرف آن در سالهاي اخير در اين كشورها روند كاهشي داشته است. استفاده غيربهينه از نهادههاي كشاورزي و آبياري و زهكشي نامناسب شبكههاي آبياري باعث شده است كه سالانه حجم انبوهي از پسابهاي كشاورزي از طريق رودخانهها و زهكشها وارد منابع آبي كشور شده و زمينه آلودگي و شور شدن بسياري از منابع آبي كشور را فراهم نمايد. سالانه ۲۰ ميليون تن فاضلاب تصفيه نشده به آب هاى داخلى، درياى خزر و خليج فارس سرازير مى شود و نزديك به ۱۶۳ رودخانه آلوده در كشور شناسايى شده كه ۷۰تا۶۰ رودخانه بيشترين آلودگى را دارند. علاوه بر شوري آب كه بر اثر كشاورزي نادرست صورت مي گيرد با توجه به تشكيلات زمين شناسي شور در بسياري از مناطق خشك ايران، شور شدن آب بطور طبيعي نيز اتفاق مي افتد بايد گفت گسترش شوري در فلات ايران تنها به پهنه هاي پوشيده از نمك تحت عنوان كفه ها و باتلاقهاي نمك و سفره هاي آب شور زير زميني محدود نيست، بزرگترين مشكل وجود تشكيلات زمين شناسي محتوي رسوبات تبخيري چون گچ و نمك مي باشد كه تقريباً در اكثر نقاط ايران وجود دارد. بطور كلي كويرهاي نمكي به صورت مركز اصلي پخش نمك عمل مي كنند كه در بخش سطحي توسط آب و احياناً باد و در قسمت عمقي بوسيله نفوذ جريان آب شور اثرات مخرب خود را در زمين هاي اطراف برجای ميگذارند به اين ترتيب روان آبهايي كه از مناطق بالادست حوضه بسمت پاياب جاري مي شوند در بسياري از موارد به دليل عبور از همين سازندهاي آلوده به گچ و نمك شور شده و گذشته از اينكه كيفيت نامناسبي براي شرب و يا كشاورزي پيدا مي كنند، مناطق پايين دست خود را نيز آلوده كرده و به نوعي سبب بروز و تشكيل بيابانهاي ثانويه مي شوند. |
برچسب ها |
کویر, گردش, گردشگري, بیابان, بیابان زدایی, درباره طبيعت, طبيعت, طبيعت و توريسم, طبيعت گردي |
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
|
|
War Dreams Super Perfect Body Scary Nature Lovers School Winner Trick Hi Psychology Lose Addiction Survival Acts The East Travel Near Future Tech How Cook Food Wonderful Search Discommend
Book Forever Electronic 1 Science Doors The Perfect Offers Trip Roads Travel Trip Time Best Games Of Shop Instrument Allowedly